یادگیری

هر فرآیندی در یک ارگانیسم که در آن یک تغییر رفتاری سازگارانه نسبتاً طولانی مدت در نتیجه تجربه رخ می دهد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه است که توسط Javadst (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی داشته باشد.

یادگیری کارکردی است که با آن، دانش، رفتارها، توانمندی‌ها یا انتخاب‌های نو یا موجود به ترتیب، درک یا تقویت و اصلاح می‌شوند، که شاید به یک تغییر بالقوه در ترکیب داده‌ها، عمق دانش، رویکرد یا رفتار نسبت به نوع و گسترهٔ تجارب منجر شود.[۱] توانایی یادگیری، در دسترس انسان‌ها، جنبندگان و گیاهان[۲] و انواعی از ماشین‌ها قرار دارد. روند یادگیری در طول زمان، هرم یادگیری را دنبال می‌نماید. یادگیری به صورت آنی انجام نمی‌شود، بلکه بر پایه دانسته‌های گذشته رشد می‌کند. بر همین پایه، دید ما یادگیری می‌تواند در راستای یک روند تعریف شود تا مجموعه‌ای از دانش شیوهٔ انجام و گزاره‌هایی بر مبنای واقعیت باشند. یادگیری، در نهایت به تغییراتی می‌انجامد که معمولاً دائمی هستند.[۳]

کودکان در حال یادگیری در بنگلادش

یادگیری در انسان می‌تواند بخشی از فرایند تحصیل، توسعه فردی، و تمرینات باشد که ممکن است هدفمند یا به وسیله انگیزش انجام شود. یادگیریِ از طریق مطالعه، از روند خواندن ذهن متمرکز و هوشیار و از تأمل دقیق در مورد آنچه خوانده می‌شود حاصل می‌گردد. در ادامه، یادگیری از طریق استفاده از آموخته‌ها و جستجوی استفاده‌های احتمالی از آموخته‌ها است[۴] با اینحال این یک حکم کلی است و مطالعهٔ اینکه یادگیری چگونه رخ می‌دهد بخشی از روان‌شناسی تربیتی، عصب روان‌شناسی، تئوری آموزش و علوم پرورشی می‌باشد. یادگیری ممکن است در نتیجهٔ خوگیری یا شرطی شدن کلاسیک (همان‌طور که در بسیاری از تیره‌های جنبندگان دیده شده‌است) انجام شود یا اینکه می‌تواند نتیجهٔ کارهای پیچیده‌ای نظیر بازی (که صرفاً در جنبندگان هوشمند دیده شده‌است) باشد.[۵][۶] یادگیری ممکن است خودآگاه یا ناخودآگاه انجام شود. یادگیری اینکه یک رویداد ناگوار، فرارناپذیر است و نمی‌شود از آن پیشگیری کرد درماندگی آموخته‌شده نامیده می‌شود. شواهدی وجود دارد که در انسان، در هنگام جنینی، یادگیری در ۳۲ هفته پس از باروری شروع می‌شود، که گویای این می‌تواند باشد که دستگاه عصبی مرکزی به اندازهٔ کافی توسعه یافته‌است و آماده است تا حافظه شروع به کار کند.[۷]

تعریف ارنست راپیکِت هیلگارد و مارکویز و جمعی از همکاران و روان شناسان از یادگیری اینگونه است: یادگیری عبارتست از تغییر نسبتاً پایدار در احساس، تفکر و رفتار فرد که بر اساس تجربه ایجاد شده باشد. رفتارگرایانی از قبیل جان واتسون و اسکینر که سرشت انسان را انعطاف‌پذیر می‌دانستند، معتقد بودند که در رشد، یادگیری نقش اصلی را ایفا می‌کند. چنان‌که آموزش اولیه می‌تواند صرف‌نظر از آنچه کودک از استعدادها، تمایلات، علاقه‌ها، توانایی‌ها، نژاد و اجداد به ارث برده، او را به هر نوع بزرگ‌سالی تبدیل کند. هرگنهان و السون (۲۰۰۵، ترجمهٔ سیف، ۱۳۸۵) گفته‌اند «یادگیری یکی از مهم‌ترین زمینه‌ها در روانشناسی امروز و در عین حال یکی از مشکل‌ترین مفاهیم برای تعریف کردن است». روان‌شناسی چون هانس، معتقد بودند آنچه که به نظر می‌رسد، تابع برنامه زیستی فطری است، می‌تواند تحت تأثیر رویدادهای محیطی قرار گیرد. مک‌گرا، دنیس، گزل و تامپسون معتقد بودند که یادگیری و تجربه در تفاوت‌های رشدی نقشی ندارند؛ با این حال پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهند که تمرین یا تحریک بیش‌تر می‌تواند تا اندازه‌ای رفتارهای حرکتی را تسریع کند. هر یادگیری منجر به عملکرد نمی‌شود، چون افراد بسیاری از چیزها را می‌آموزند ولی امکان به کارگرفتن این آموخته‌ها برایشان پیش نمی‌آید.

انواع یادگیری

یادگیری غیرانتزاعی

یادگیری غیرانتزاعی به "تغییر نسبتاً دائمی در قدرت پاسخ به یک محرک تکی به دلیل تکرار متعرض شدن به آن محرک" اشاره دارد.[۸] این تعریف تغییراتی که به وسیله سازگاری حسی، خستگی یا آسیب ایجاد می‌شود را مستثنی می‌کند.[۹]

یادگیری غیرانتزاعی را می‌توان به دو بخش عادت‌سازی و حساس‌سازی تقسیم کرد.

عادت

عادت‌ مثالی از یادگیری غیرانتزاعی است که در آن یک یا چند جزء از پاسخ فطری (مانند احتمال پاسخ، مدت پاسخ) به یک محرک در هنگام تکرار آن محرک کاهش می‌یابد. بنابراین، باید عادت‌سازی را از انقراض تمییز داد که یک فرآیند انتزاعی است. به عنوان مثال در انقراض عامل، پاسخ کاهش می یابد زیرا دیگر پاداشی به دنبال ندارد. نمونه ای از عادت کردن را می توان در پرندگان آوازخوان کوچک مشاهده کرد - اگر یک جغد پرشده (یا شکارچی مشابه) در قفس گذاشته شود، پرندگان در ابتدا به آن واکنش نشان می دهند که گویی یک شکارچی واقعی است. به زودی پرندگان کمتر واکنش نشان می دهند و عادت نشان می دهند. اگر جغد پر شده دیگری معرفی شود (یا همان جغد برداشته شده و دوباره معرفی شود)، پرندگان دوباره به آن واکنش نشان می دهند که انگار یک شکارچی است و نشان می دهد که این فقط یک محرک بسیار خاص است که به آن عادت دارد (به عبارت دیگر، یک جغد ثابت و بی‌حرکت در یک مکان خاص).

فرآیند عادت‌ برای محرک‌هایی که با نرخ بالا رخ می‌دهند نسبت به محرک‌هایی که با نرخ پایین رخ می‌دهند و همچنین برای محرک‌های ضعیف و قوی به ترتیب سریع‌تر است.[۱۰] عادت‌ تقریباً در هر گونه حیوانی مشاهده شده است، همچنین در گیاه حساس میموزا پودیکا[۱۱] و پروتوزوآن بزرگ Stentor coeruleus نیز دیده شده است.[۱۲] این مفهوم در تقابل مستقیم با حساسیت قرار دارد.[۱۳]

حساس‌سازی

حساس‌سازی مثالی از یادگیری غیرهم‌ربط است که در آن تقویت تدریجی یک پاسخ پیرو دریافت‌های تکراری یک محرک اتفاق می‌افتد.[۱۴] این بر اساس این اصل است که یک واکنش دفاعی به یک محرک مانند عقب‌کشیدن یا فرار پس از تماس با یک محرک مخرب یا تهدید‌آمیز، قوی‌تر می‌شود.[۱۵] یک مثال روزمره از این مکانیسم، تحریک تونیک مکرر اعصاب محیطی است که در صورتی که یک شخص بازوی خود را به طور مداوم مالش دهد، رخ می‌دهد. پس از مدتی، این تحریک حساسیتی گرمایی ایجاد می‌کند که در نهایت ممکن است به درد تبدیل شود. این درد ناشی از یک پاسخ سیناپسی به تدریج تقویت شده اعصاب محیطی است.این پاسخ هشداری را ارسال می‌کند که تحریک آسیب‌زا است.[۱۶] حساس‌سازی فرایندی است که در پایه‌های یادگیری سازگار و غیرسازگار در سازمان بنیادی وجود دارد.[۱۷]

یادگیری فعال

یادگیری فعال زمانی رخ می‌دهد که فرد کنترل تجربه یادگیری خود را به دست می‌گیرد. از آنجا که درک اطلاعات جنبه کلیدی یادگیری است، برای یادگیرندگان مهم است که درک خود را از آنچه می‌فهمند و آنچه نمی‌فهمند، تشخیص دهند. با انجام چنین کاری، آنها می‌توانند پیشرفت خود را در یادگیری موضوعات نظارت کنند. یادگیری فعال، فراگیران را تشویق می‌کند تا یک گفتگوی درونی داشته باشند که در آن درک‌ها را به صورت کلامی بیان می‌کنند. این و روش‌های فراشناختی دیگر می‌تواند به مرور به یک کودک آموزش داده شود. مطالعات در حوزه فراشناخت نقش ارزشمندی را در یادگیری فعال اثبات کرده‌اند و ادعا می‌کنند که یادگیری به طور معمول در سطح قوی‌تری رخ می‌دهد.[۱۸] علاوه بر این، زمانی فراگیران انگیزه بیشتری برای یادگیری دارند که نه تنها بر نحوه یادگیری خود بلکه بر آنچه که می آموزند نیز کنترل داشته باشند.[۱۹] یادگیری فعال یکی از ویژگی های کلیدی یادگیری دانش آموز محور است. برعکس، یادگیری غیرفعال و آموزش مستقیم از ویژگی های یادگیری معلم محور (یا آموزش سنتی) هستند.

یادگیری همبسته

یادگیری همبسته فرایندی است که در آن فرد یا حیوان یک ارتباط بین دو محرک یا رویداد را یاد می‌گیرد.[۲۰] در شرطی‌سازی کلاسیک، یک محرک خنثی که قبلاً خنثی بود، به طور مکرر با یک محرک بازتاب‌دهنده جفت می‌شود تا اینکه در نهایت محرک خنثی به خودی خود پاسخی را برانگیزد. در شرطی سازی عامل، رفتاری که در حضور یک محرک تقویت یا تنبیه می شود، به احتمال بیشتر یا کمتر در حضور آن محرک رخ می‌دهد.

شرطی سازی عملی

شرطی سازی عملی روشی است که در آن رفتار را می توان بر اساس خواسته های مربی یا سرپرست فرد شکل داد یا تغییر داد. شرطی‌سازی عملی از این تفکر استفاده می‌کند که موجودات زنده به دنبال لذت هستند و از درد دوری می‌کنند و حیوان یا انسان می‌تواند از طریق دریافت پاداش یا مجازات در زمان خاصی به نام شرطی‌سازی ردیابی‌شده بیاموزد. شرطی سازی ردیابی‌شده، بازه زمانی کوتاه و ایده آل بین آزمودنی که رفتار مورد نظر را انجام می دهد و دریافت تقویت مثبت در نتیجه عملکرد خود است. پاداش باید بلافاصله پس از تکمیل رفتار مورد نظر داده شود.[[۲۱]

شرطی‌سازی عملی با شرطی‌سازی کلاسیک متفاوت است زیرا رفتار را نه تنها بر اساس رفلکس‌های بدنی که به طور طبیعی برای یک محرک خاص رخ می‌دهند، شکل می‌دهد، بلکه بر شکل‌دهی رفتار مورد نظر که نیاز به تفکر آگاهانه دارد و در نهایت نیازمند یادگیری است، تمرکز می‌کند.[۲۲]

تنبیه و تشویق دو روش اصلی شرط‌بندی عملی هستند. تنبیه برای کاهش رفتار ناخواسته استفاده می‌شود و در نهایت (از دید یادگیرنده) منجر به اجتناب از مجازات می‌شود، نه لزوماً اجتناب از رفتار ناخواسته. تنبیه روش مناسبی برای افزایش رفتار مطلوب در حیوانات یا انسان‌ها نیست. تنبیه را می‌توان به دو زیرگروه تقسیم کرد: تنبیه مثبت و تنبیه منفی. تنبیه مثبت زمانی رخ می‌دهد که یک جنبه ناخوشایند از زندگی یا شیء به موضوع افزوده می‌شود؛ به همین دلیل به آن تنبیه مثبت گفته می‌شود. به عنوان مثال، والدینی که فرزند خود را می‌زنند، تنبیه مثبت به شمار می‌آیند، زیرا ضربه به فرزند اضافه شده است. تنبیه منفی به عنوان برداشتن چیزی دوست‌داشتنی یا محبوب از موضوع تعریف می‌شود. به عنوان مثال، وقتی والدین فرزند خود را در حالت تنبیه قرار می‌دهند، در واقع فرزند دسترسی به بازی با دوستان خود را از دست می‌دهد و آزادی برای انجام آنچه که می‌خواهد، را از دست می‌دهد. در این مثال، تنبیه منفی حذف حقوق مطلوب فرزند برای بازی با دوستانش و غیره است.[۲۳][۲۴]

در مقابل، تشویق برای افزایش رفتار مطلوب به وسیله تشویق منفی یا تشویق مثبت استفاده می‌شود. تشویق منفی به معنای برداشتن جنبه ناخوشایند از زندگی یا شیء است. به عنوان مثال، یک سگ ممکن است یاد بگیرد تا بنشیند هنگامی که مربی گوش هایش را می خراشد که در واقع خارش‌هایش را برطرف می‌کند (جنبه ناخوشایند). تشویق مثبت به عنوان افزودن جنبه دلخواه از زندگی یا شیء تعریف می‌شود. به عنوان مثال، یک سگ ممکن است یاد بگیرد تا بنشیند اگر او یک خوراکی دریافت کند. در این مثال، خوراکی به زندگی سگ اضافه شده است.[۲۴][۲۳]

اختلال یادگیری

اصطلاح اختلال یادگیری، از نیاز به تشخیص و خدمت به دانش آموزانی برخاسته‌است که به‌طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه می‌شوند و در عین حال در چهارچوب سنی کودکان استثنایی نمی‌گنجند. ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزن‌شان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوش آن‌ها کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی می‌کنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط بر قرار می‌کنند. در خانه نیز، یاری‌های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند. لیکن توانایی لازم برای به جریان اندازی اطلاعات برای بیان کردن و به ویژه، نوشتن را ندارند. پس با توجه به مشخصات کلی این دانش‌آموزان، می‌توان آن‌ها را در گروه جدیدی به نام دانش آموزان با اختلال یادگیری قرار داد و گفت این دانش آموزان در یک یا چند فرایند روانی که به درک کردن با استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می‌شود، اختلال دارند که این اختلال می‌تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیت‌های ادراکی، آسیب دیدگی‌های مغزی، نقص جزئی در کار مغز، و نارسا خوانی را در بر می‌گیرد. این تعریف آن دسته از دانش آموزان را که به دلیل معلولیت‌های دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیت‌های محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده‌اند، شامل نمی‌شود.

ناتوانی‌های یادگیری با اصطلاح‌هایی چون خواندن جبرانی یا دیرآموزی مترادف نیست. این تعریف، به‌طور ویژه از کودکان و نوجوانانی یاد می‌کند که به شدت دچار ناتوانی‌های یادگیری به خصوصی هستند. دانش آموزان مبتلا به این مشکل نیازمند آموزش ویژه‌ای هستند که بنا بر نظر امز باید با تمرینهای مخصوص، غیرمعمول و با کیفیتی غیرعادی سر و کار داشته باشند. این امر جدا از شیوه‌های آموزشی و منظمی است که اکثر کودکان از آن استفاده می‌کنند. وظیفهٔ کارشناسان در این زمینه، این است که عهده‌دار جبران ناتوانی یادگیری به خصوص کودک به صورت آموزش انفرادی یا گروه‌های کوچک باشند.

عوامل بروز اختلالات یادگیری

ثابت شده‌است که علل بروز ناتوانی‌های یادگیری نسبتاً مبهم است. برخی از مشکلات کنونی دربارهٔ مفهوم ناتوانی‌های یادگیری بازتابی است از ناتوانی ما در اشارهٔ دقیق به علل بروز ناتوانی‌های یادگیری که شاهدش هستیم. روشن است که آگاهانه یا ناآگاهانه، مسئله علل بروز ناتوانی‌های یادگیری را به فراموشی و بی‌توجهی می‌سپاریم. بر حسب درک ما از ناتوانی‌های یادگیری و نگرش اولیه حرفه‌ای ما (پزشکی، روان‌شناسی، تعلیم و تربیتی) نسبت به ناتوانی‌های یادگیری ممکن است ما به علل خاصی توجه پیدا کنیم تا آن که به رابطهٔ علّی دشواری بپردازیم. اما تجربهٔ گذشته و عمل کنونی به ما ثابت می‌کند که ناتوانی‌های یادگیری مفهومی چند رشته‌ای است و پیوند میان کارشناسان رشته‌های گوناگون در این امر باید برقرار باشد.

الف) عوامل آموزشی

  • تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان
  • عدم فراگیری معلم از مهارت‌های لازم جهت تدریس درس‌های پایه در مدارس
  • توقعات بیش از اندازه بالا یا بسیار پایین معلمان
  • برنامه‌ریزی و طرح برنامهٔ آموزشی ضعیف
  • عدم فعالیت‌های برانگیزنده
  • تدریس عملی نادرست
  • عدم آموزش مهارت‌های اجتماعی، یادگیری و حرکتی و جسمی و نپرداختن به یادگیری‌های زبان شفاهی
  • استفاده نادرست از روش‌ها و مداد و برنامه درسی

ب) عوامل محیطی: عوامل محیطی بسیاری وجود دارد که می‌تواند به پیچیدگی ناتوانی‌های یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب‌ساز آن باشد.

  • تغذیه، بهداشت، تندرستی: انگیزش ضعیف، توجه ناکافی و ضعف در انجام کار بر اثر گرسنگی و وجود رنگ‌ها و مزه‌های مصنوعی در غذاها طبق نظر فاین گولد روی تحرک بیش از حد کودک مؤثر است. سرماخوردگی مزمن، مشکلات تنفسی، آلرژی‌ها و … در ناتوانی یادگیری کودک مؤثر است. سقوط، آسیب دیدگی مغزی، ضربه وارد به سر و … در ناتوانی یادگیری مؤثر است.
  • تحریک حسی: کودک در حال رشد، نیازمند درون دادهای حسی است تا دربارهٔ محیط و خود و هر دو بیاموزد؛ یعنی کودک به تجربه‌هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد.
  • تحریک زبانی: زبان به واسطهٔ نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژه‌ای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدل‌های درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد.
  • رشد اجتماعی و عاطفی: بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب، نامطمئن و بی‌اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد.

ج) عوامل روانی: امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند.

د) عوامل فیزیولوژیکی: بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانی‌های یادگیری آسیب دیدگی مغزی، شدید یا جزئی و صدمه وارده به دستگاه عصبی و مرکزی است.

ه) عوامل ژنتیکی: شواهدی در دست است که نشان می‌دهد ناتوانی‌های یادگیری احتمالاً در برخی خانواده‌ها بیش از دیگران دیده می‌شود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانی‌های یادگیری نقش دارد.

و) عوامل بیوشیمیایی: اختلال‌های گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانی‌های یادگیری می‌شوند مثل هایپوگلیسمی، کم‌کاری تیروئید و …

ز) عوامل پیش، هنگام و بعد از تولد

ح) تأخیر رشد: بندر، دهریش، جانسکی، لانگ فود … اظهار می‌دارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تأخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه می‌کنند.

ط) نقص جزئی در کار مغز: به نظر می‌آید هر گونه نتیجه‌گیری دربارهٔ حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد.

ی) تغذیه: بسیاری از والدین تصور می‌کنند با خوراندن حجم زیادی از مواد غذایی و خوراکی‌های چرب و شیرین به فراگیری فرزندان خود کمک می‌کنند، اما کارشناسان تغذیه معتقدند فراگیری مطالب درسی، نیازی به دریافت کالری بیشتر ندارد و این رویه علاوه بر مختل کردن یادگیری، منجر به بروز چاقی می‌شود.[۲۵]

نظریه‌های یادگیری

جستارهای وابسته

منابع

  1. Gross, R. (2012). Psychology: The Science of Mind and Behaviour 6th Edition. Hodder Education. ISBN 978-1-4441-6436-7.
  2. Karban, Richard (2015-06-18). Plant Sensing and Communication (به انگلیسی). University of Chicago Press.
  3. Schacter, D.L.; Gilbert, D.T.; Wegner, D.M. (2010). Psychology. Worth Publishers. ISBN 978-1-4292-3719-2.
  4. Moursund، David (۲۰۰۷). Introduction to Problem Solving in the Information Age (PDF). ص. ۸.
  5. Hawes, Alex (2007-10-11). "Jungle Gyms: The Evolution of Animal Play - National Zoo - FONZ". nationalzoo.si.edu. Archived from the original on 2007-10-11. Retrieved 2020-05-23.
  6. "What behavior can we expect of octopuses?". The Cephalopod Page. 2020-05-23. Retrieved 2020-05-23.
  7. Sandman, Wadhwa; Hetrick, Porto; Peeke (1997). "Human fetal heart rate dishabituation between thirty and thirty-two weeks gestation". Child Development. 68: 1031–1040. doi:10.1111/j.1467-8624.1997.tb01982.x.
  8. Fuentes, Agustín (2017). The International Encyclopedia of Primatology, 3 Volume Set. Malden, MA: Wiley Blackwell. p. 712. ISBN 978-0-470-67337-9.
  9. "Archived copy" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2014-01-03. Retrieved 2013-08-09.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:عنوان آرشیو به جای عنوان (link)
  10. Pear, Joseph (2014). The Science of Learning. London: Psychology Press. p. 15. ISBN 978-1-317-76280-5.
  11. Gagliano, M.; et al. (2014). "Experience teaches plants to learn faster and forget slower in environments where it matters". Oecologia. 175 (1): 63–72. Bibcode:2014Oecol.175...63G. doi:10.1007/s00442-013-2873-7. PMID 24390479. S2CID 5038227.
  12. Wood, D.C. (1988). "Habituation in Stentor produced by mechanoreceptor channel modification". Journal of Neuroscience. 8 (7): 2254–8. doi:10.1523/JNEUROSCI.08-07-02254.1988. PMC 6569508. PMID 3249223.
  13. Pear, Joseph (2014). The Science of Learning. London: Psychology Press. p. 15. ISBN 978-1-317-76280-5.
  14. Shettleworth, S. J. (2010). Cognition, Evolution, and Behavior (2nd ed.). New York: Oxford.
  15. Galizia, Giovanni; Lledo, Pierre-Marie (2013). Neurosciences – From Molecule to Behavior. Heidelberg: Springer Spektrum. p. 578. ISBN 978-3-642-10768-9.
  16. Woolf, Clifford J. (2018-02-27). "Pain amplification-A perspective on the how, why, when, and where of central sensitization". Journal of Applied Biobehavioral Research. 23 (2): e12124. doi:10.1111/jabr.12124. ISSN 1071-2089.
  17. Bonne, Omer; Grillon, Christian; Vythilingam, Meena; Neumeister, Alexander; Charney, Dennis S (March 2004). "Adaptive and maladaptive psychobiological responses to severe psychological stress: implications for the discovery of novel pharmacotherapy". Neuroscience & Biobehavioral Reviews. 28 (1): 65–94. doi:10.1016/j.neubiorev.2003.12.001. ISSN 0149-7634. PMID 15036934. S2CID 23745725.
  18. Bransford, 2000, pp. 15–20
  19. J. Scott Armstrong (2012). "Natural Learning in Higher Education". Encyclopedia of the Sciences of Learning. Archived from the original on 2014-09-16.
  20. Plotnik, Rod; Kouyomdijan, Haig (2012). Discovery Series: Introduction to Psychology. Belmont, CA: Wadsworth Cengage Learning. p. 208. ISBN 978-1-111-34702-4.
  21. Bangasser, Debra A.; Waxler, David E.; Santollo, Jessica; Shors, Tracey J. (2006-08-23). "Trace Conditioning and the Hippocampus: The Importance of Contiguity". The Journal of Neuroscience. 26 (34): 8702–8706. doi:10.1523/JNEUROSCI.1742-06.2006. ISSN 0270-6474. PMC 3289537. PMID 16928858.
  22. "Reflex Definition & Meaning | Britannica Dictionary". www.britannica.com (به انگلیسی). Retrieved 2023-06-30.
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Pryor, Karen (1999-08-03). Don't Shoot the Dog: The New Art of Teaching and Training (به انگلیسی) (Revised ed.). New York: Bantam. ISBN 978-0-553-38039-2.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Chance, Paul; Furlong, Ellen (2022-03-16). Learning and Behavior: Active Learning Edition (به انگلیسی) (8th ed.). Boston, MA: Cengage Learning. ISBN 978-0-357-65811-6.
  25. خوراکی‌های چرب و شیرین یادگیری را دچار اختلال می‌کند . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://irna.ir]
  • علی اکبر، سیف، روان‌شناسی پرورشی نوین، نشر دوران، ۱۳۸۸
  • شعبانی، حسن، مهارت‌های آموزشی و پرورشی (روش‌ها و فنون تدریس)، سازمان سمت، ۱۳۷۱.
  • هیلگارد، ارنست روپیکوت (۱۳۶۲زمینهٔ روان‌شناسی، ترجمهٔ حسن رفیعی، تهران: ارجمند، ص. ۴۴۸
  • هرگنهان، السون (۱۳۸۲نظریه‌های یادگیری، ترجمهٔ علی اکبر سیف (ویراست ششم)، تهران: نشر دوران، ص. ۱۷–۱۸، شابک ۹۶۴-۶۲۲۱-۶۴-۵
  • اچ ایلوارد، الیزابت – ار براون، فرانک ترجمه برادری، رضا، تشخیص و ساماندهی ناتوانی‌های یادگیری، ناشر، سازمان آموزش و پرورش استثنایی، چاپ اول، زمستان ۷۷.
  • تبریزی، مصطفی، درمان اختلالات خواندن، انتشارات گفتمان خلاق، چاپ اروین، چاپ اول ۱۳۸۰.
  • دلاکاتو، کارل، ترجمه سرحدی زاده، فاطمه، اختلال خواندن، چاپخانه پرتو، تهران چاپ اول ۱۳۶۸.
  • فریار، اکبر، رخشان، فریدون، ناتوانی‌های یادگیری.
  • کرک، ساموئل، چالفانت، جیمز ترجمه: رونقی، سیمین، خانجانی، زینب، وثوقی رهبری، مهین، ناشر: سازمان آ. پ استثنایی، چاپ اول زمستان ۷۷.

پیوند به بیرون