آموختهام بر روی بدیهیترین مطالب تعصب نداشته باشم چون ممکن است اساسا جهل مرکب باشد. یعنی در واقع بدیهی نیست و من اینچنین تصور کردهام.
من سجاد هستم. بیـش از دو سال است کـه علوم دینی میخوانم و در ایـن راستـا لازم میبینـم یادآور شوم که طلبه علوم دینی علاوه بر آنچه ذکر شدهاست باید به دو علم تخصص کافی داشته باشد:
ریاضیات که علاوه بر کاربرد مستقیم در علوم دینی به دلیل اینکه ورزش ذهن است و ذهن انسان را از تکبعدی بودن نجات میدهد.
طب که بخش بـزرگی از فقه و فلسفه اسلامی طـب است. البـتـه طب کل نگر، طبـی که ریـشه و اسـاس آن اخلاط چهارگانه بـاشد و نـه طـبی که ریشه و اساسی ندارد و فقط بر آزمـون و خطا استوار است. البته پزشکی تجربی مرسوم به عنوان جزئی از کل طب که ریشه و اساس آن اخلاط چهارگانه میباشـد قابل پذیرش است و نیـز ایـن نکته که پزشکی سنتی ایرانی و پزشکی اسلامی با پزشکی عامیانه یا فولکلور نباید اشتباه شود که طب عامیانه از نظر علمی بودن از طب تجربی نیز پایینتر است.
آخـر سـخـن ایـنـکه اشـکالات متـعدد طب تجربی که مروج مواد مصنوعی غیـر طـبیعی اسـت که منشأ بسیاری از بیماریهای جـسمی و روانی میباشند بیش از پیش مــرا به پیگیری طب کامل فراخوانده است.