گویش دشتی
گویش دشتی | |
---|---|
زبان بومی در | ایران |
منطقه | (جنوب و میانه استان بوشهر) |
فارسی | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | – |
گلاتولوگ | dash1240 [۱] |
گویش دشتی گویشی فارسی است که در برخی مناطق استان بوشهر رواج دارد و حدفاصلی میان گویشهای بوشهری و گویش بندری و اچمی محسوب میشود. با گویش بهبهانی، کوهمرهای و لهجه اردکانی همبستگیهایی دارد. بنظر میرسد این گویش مستقلاً از فارسی میانه محاورهای پس از ساسانیان جداشده باشد.
محدوده
[ویرایش]گویش دشتی، از دقیقترین و از نظر استقلال زبانهای محلی از خالصترین گویشهای جنوب ایران است که اغلب کلمات اصیل فارسی در آن وجود دارد. دشتی گویش منطقه دشتی است که امروزه دو شهرستان دشتی و دیّر را در بر میگیرد. نقطه مرکزی این گویش (مندستان) حدفاصل این دو شهرستان است. دشتی در بعضی مناطق دیگر استان بوشهر نیز گویشور دارد و با گویش تنگسیری نزدیکی زیادی دارد. شاخههای این گویش از حدود جغرافیایی منطقه دشتی گذشته، تا بنادر ثلاث و توابع آن ادامه دارد و حتی در منطقه کوهستانی جم و ریز اغلب کلمات به صورت فصیح کتابی استعمال میشود.
گویش دشتی خود دو گونه شمالی و جنوبی دارد. گونه جنوبی آن در مرکز و جنوب منطقه دشتی یعنی ماندستان (دو بخش: کاکی و بردخون) است و گونه شمالی آن بخش مرکزی شهرستان دشتی و بعضاً بخش شنبه و طسوج را شامل میشود. و مابین آندو تفاوتهایی وجود دارد. گویش اصیل دشتی همان گویش ماندستانی است.
شاخصها
[ویرایش]یکی از نشانههای اصالت گویش دشتی (منطقه دشتی) این است که هنوز واژه و لغاتی از زبان پهلوی ساسانی در آن وجود دارد چنانکه در بعضی از روستاههای دشتی که کمتر تحت تأثیر زبان عربی و سایر زبانهای بیگانه قرار گرفتهاند برخی از کلمات و واژههای زبان پهلوی محفوظ مانده است. بهطور مثال لغت کٌهنه «Kohne» را کوهنه «Kwahne» تلفظ میکنند که در زبان پارسی باستان کوهنک «Kwahnak» بوده تنها تغییری که بر این لغت عارض شده تبدیل حرف «کاف» در آخر کلمه به «ها» غیر ملفوظ است یا لغت خوش از خوَش «Xwas» و خورد از خوَرد «Xward» تلفظ میکنند هم چنین واژگان «شتر» اشتر «Ostor» اِشتُو «Estow» «شتاب» و … همگی بازمانده زبان پهلوی جنوبی یعنی زبان رایج روزگار ساسانی است.
اگر چه برخی از لغات بیگانه به خصوص عربی و انگلیسی در گویش مردم دشتی و جود دارد و مانند اغلب نقاط گرمسیر، فارسی محلی شکسته است امّا یکی از دقیقترین و از نظر استقلال زبانهای محلی یکی از خالصترین لهجههای جنوب است که روابط دستوری خاصی به خصوص از نظر ارتباط ضمایر به اسمها و افعال در آن به کار رفته و اغلب کلمات اصیل فارسی در آن وجود دارد.
«واو» و «دال» معدوله از دیگر شاخصههای این گویش است. و حرف قاف نیز بصورت کاف تلفظ میشود. (واو معدوله مانند: خوش ← خُوَش «Xwas» - دال معدوله مانند: بودیم ← بو…یم دال خیلی متمایل به حرف -ی- تلفظ میشود.
در صرف افعال ماضی شناسه اغلب قبل از بن فعل میآید: زدی ← اِت زِ - زدم ← اُم زِ - زد ← اِش زِ
در صرف افعال مضارع همچنین بستگی به فعل دارد بیشتر:[۲]
اُم میت -> میخواهم
اُم مزی-> میخواستم
اِشو می کاشت-> می کاشتند
اما :
بِجِخم = بدوم، بگریزم
میشیم-> میرویم
در گویش دشتی شش واکه و چهار سایواک وجود دارد و روی هم بیست و دو همخوان، و قاف اصلا وجود ندارد و کاف نلفظ میشود و غ معمولا خ خوانده میشود برای نمونه:[۳]
مُرغ-> مُرخ گویند.
قرار-> کِرار
نمونه واژهها
[ویرایش]بجز حالات دستوری بسیاری از اصطلاحات و کلمات که در این گویش کاربرد دارد شکل بومی شده کلمهٔ پهلوی هستند؛ مثلاً حذف نشدن برخی پیشوندها در کلمات یا برخی پسوندهای انتهایی. کٌهنه «Kohne» را کوهنه «Kwahne» تلفظ میکنند یا لغت خوش از خوَش «Xwas» و خورد از خوَرد «Xward» تلفظ میکنند هم چنین واژگان
- اشتر «Ostor» «شتر»
- اِشتُو «Eshtow» «شتاب»
- اِشکم را «شکم»،
- اَور awr «ابر»،
- پار «سال گذشته»،
- پازن «بز نر بزرگ»،
- پریر «Perir» (یک روز بیش از روز گذشته)،
- پَرونگ «Parvang» «کمربند مخصوص رفتن بالای درخت خرما»،
- پسین یا پسیند «Pesin» «بعد از ظهر»،
- چاس «Cas» «چاشت»،
- دُوَت «Dovat» «دختر»،
- دروشده «Derowshedeh» «لرزیدن»،
- دُوَش «Dus» «شب، گذشته، دیشب»،
- دُول «Dul» «دَلو»،
- «دولَک» «Dulak» «دَلوچه»،
- دیگ «دیروز»،
- ززو «Zuzu» «جوجه تیغی»،
- سم یا سُمب «Somb» «سُم»،
- گَپ «Gap» حرف و سخن،
- کّپه «Kope» کوپه کردن و انباشتن،
- کلبوک «Kalbuk» مارمولک،
- کلوک «Koluk» خمره سفالینه بزرگ،
- گُت «Got» بزرگ،
- گردیک «Gordik» کلیه،
- گِنِه «Gene» خبیث، نامرغوب، به درد نخور،
- محتک یا مَختَک "Maxtak" مهد، گهواره،
- مُروا «Morva» فال نیک زدن،
- مُیوات «Moywat» کالای برای روز مبادا،
- ورزا "Varza" گاو نر؛ و بزرگ.
- اسپ "asp" ;اسب[۴]
- اُم میشان "om mīšān" میتوانم
- اَندِسُم "andesom" آمدهام
- اِش بی "eš bī" داشت
- اِت خُوِه "et xowe" خوردی
- مِلیل "melil" ولرم، نیم گرم
منابع
[ویرایش]- ↑ Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "گویش دشتی". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
{{cite book}}
: Invalid|display-editors=4
(help) - ↑ خودم گویشور این پیش هستم و اصالتا اهل این منطقه هستیم. پدر و مادرم آنجا زاده و بزرگ شده اند و از اهالی آنجا هستند.
- ↑ بنیادهای دستور گویش دشتی.
- ↑ سعیدی نیا، حبیبالله؛ تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی دشتی در دوران قاجار و پهلوی (1383)، ص 389–390.
پیوند به بیرون
[ویرایش]- توصیف گویش فارسی دشتی (به انگلیسی)