خرج
ظاهر
(خُ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- پهلوی
- واژگانِ ( خَرج، خَراج ) در زبانِ پهلوی - پارسی میانه به دیسه یِ ( هَرگ ( هَرج ) harg ) بوده اند و در زبانِ سانسکریت نیز واژگانِ ( کَرَ kara ) و ( کَرَکَ karaka ) به چمِ ( خراج، باج، مالیات و عوارض ) بوده اند که نمایانگرِ ایرانی بودنِ این واژگان است. ( نیاز به یادآوری است که نویسنده یِ این پیام، زبانِ اوستایی را بررسی نکرده است. ) دگرگونیِ آواییِ آغازینِ ( ک/ه/خ ) در زبانهایِ ایرانی و اروپایی ( x ) رواگمند ( رایج ) بوده است. پَسگَشت ها ( references ) : 1 - رویه یِ 43 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) 2 - رویه یِ 412 از نبیگِ ( فرهنگ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی )
اسم
[ویرایش]- نک خرجین.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(خَ)
اسم
[ویرایش]- هزینه.
- حق کار و زحمت.
- نفقه.
- مادة منفجره برای پرتاب گلوله و مانند آن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]
|
- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- reprise
- outlay
- input
- expense
- expenditure
- disbursement
- disburse
- cost
- stewardship
- steward
- spent
- spendable
- spend
- net
- majordomo
- inexpensive
- expense account
- expendable
- expend
- breadwinner
- amorce
- trinket
- subsidize
- stewardess
- penny pinch
- misspend
- run up
- run through
- responder
- reimburse
- pellet
- budget
- overspend
- incur
- dutch treat
- dissave