ماده
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /مادّهِ/
اسم
[ویرایش]ماده (فیزیک)
- (فیزیک): آنچه جِرم دارد، فضا اشغال میکند، و بصورت جامد، یا گاز یافت میشود. آنچه وزن داشته باشد.
- هر بند از یک لایحه، قانون، قرارداد، و مانند آنها
- آنچه موجب پیدایی و بروز امری شود؛ علت، ریشه، اصل، و مایه چیزی یا امری. اصل هر چیزی.
صفت
[ویرایش]- نر و ماده. مقابل نر.
کهن واژه
[ویرایش]- مادّه ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش ماد - دِ قابل تجزیه باشد؛ و در بازی قاپ و مانند آن حکم فرمان آغاز و اجرا را تداعی مینموده است.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس