نظام
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- پارسی باستان
آوایش
[ویرایش]- [نِز/ آم]
اسم
[ویرایش]نظام
- مجموعه قوانین٬ قواعد٬ سنن٬ یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها نهاده شده است.
- نظام انتخاباتی٬ نظام پزشکی٬ نظام سرمایهداری.
- نظام از دو کلمه نز- آم شکل گرفته و مفهومی غیر از آنچه که در زبان فارسی هست٬ داشته است پسوند آم معرف زنانه بودن موضوع هست شاید ناز- آم مطمع نظر باشد.
- نظام انتخاباتی٬ نظام پزشکی٬ نظام سرمایهداری.
ریشه شناسی ۲
[ویرایش]- عربی
صفت
[ویرایش]- (اِم): نظم، آراستگی.
- (نَ ظّ): نظم دهنده٬ ترتیب دهنده.
اسم
[ویرایش]- عادت، روش.
- رشتة مروارید.
- سپاه، ارتش.
- رژیم، حکومت.
مترادفها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگسخن جلدهشتم: ISBN 964-6961-97-5
- فرهنگ لغت معین
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|