Academia.eduAcademia.edu

سلامت امام زمان(عج) و امکانسنجی تأثیر دعا بر تحقق آن

2020, انتظار موعود

‫فصلنامه علمی‪ -‬پژوهشی انتظار موعود‬ ‫سال بیستم‪ ،‬شماره‪ ،69‬تابستان‪1399‬‬ ‫‪ENTIZAR-E-MOUD QUARTERLY‬‬ ‫‪Vol. 20, No.69, summer 2020‬‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا بر تحقق آن‬ ‫قاسم ترخان‬ ‫‪1‬‬ ‫چکیده‬ ‫بی گمان یکی از کارکردهای «دعا برای سالمت امام زمان؟جع؟» را باید در نفعی که به دعاکننده‬ ‫میرسد‪ ،‬جستوجو کرد؛ اما آیا میتوان آن را عاملی معنوی در دفت یا رفت بیماری آن حضرت دانست؟‬ ‫نوشتار حاضر‪ ،‬ضمن پذیرش نقش نخست دعا‪ ،‬از گذر اثبات امکان وقوع بیماری از راه قانون اسباب و‬ ‫مسببات و وجود مصلحت در بیماری و پرداختن به موانت بیماری‪ ،‬اعم از این که آن را «محال وقوعی»‬ ‫کند یا نه؛ در قالب اصولی‪ ،‬مانند ویژگیها و به طور خاص علم لدنی حداکثری و عصمت امام از منفرات و‬ ‫همچنین تضمین حفظ امام از سوی خداوند و عاملیت اسباب معنوی؛ «وجه مقدمی» دعا برای سالمتی‬ ‫امام زمان؟جع؟ را تبیین کرده و به این نتیجه رسیده است که خداوند‪ ،‬حضرتش را برای نجات انسانها‬ ‫حفظ می کند؛ اما تحقق این وعده االهی بدون اسباب نیست‪« .‬دعای علیالبدل»‪ ،‬به عنوان سببی‬ ‫معنوی از اسباب حفظ امام به شمار میآید‪.‬‬ ‫واژگان کلیدی‪ :‬دعا‪ ،‬دعا برای سالمتی‪ ،‬بیماری امام زمان؟جع؟‪ ،‬اسباب معنوی‪ ،‬سالمتی امام‬ ‫عصر؟جع؟‪.‬‬ ‫__________________________________‬ ‫‪ . 1‬دانشیار گروه کالم پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسالمی‬ ‫‪tarkhan@iict.ac.ir‬‬ ‫مقدمه‬ ‫شکی نیست که از منظر قرآن‪ ،‬دعا به صورت تؤامان از دو ارزش «مقدمی» و «ذیالمقدمی»‬ ‫َ‬ ‫َ َ‬ ‫يد ُخ ُل َ‬ ‫تی َس ْ‬ ‫َیس َتكب ُر َ‬ ‫ون ََع ْن َِع َ‬ ‫كم َإ َن ََال َ‬ ‫ذين ْ‬ ‫كم َْاد ُعونیَ َأ ْس َتج ْب ََل ْ‬ ‫قال ََر ُب ُ‬ ‫ونَ‬ ‫باد َ‬ ‫<و َ‬ ‫برخوردار است‪َ :‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫كم>؛ به ارزش مقدمی دعا میپردازند؛ و< ِإنَ‬ ‫ونیَأ ْس َت ِج ْبَل ْ َ‬ ‫رین> (غافر‪ )60 :‬و نیز <ا ْد ُع َ‬ ‫َداخ َ َ‬ ‫َج َهن َم ِ‬ ‫َیس َتكب ُ َر َ‬ ‫ون ََع ْن َِع َ‬ ‫َال َ‬ ‫ذين ْ‬ ‫بادتی>؛ به ارزش ذی المقدمی دعا میپردازد‪ .‬دعا از منظر دوم‪ ،‬عبادتی‬ ‫ِ‬ ‫است که دعا کننده در پرتو آن‪ ،‬با خداوند مرتبط میشود‪ .‬این ارتباط میتواند بالهای درونی و‬ ‫اخالقیاش را درمان کند و به کمال روحی وی بینجامد؛ اما از زاویه اول‪ ،‬ابزاری برای رسیدن به‬ ‫حاجات دعا کننده میباشد‪.‬‬ ‫بر اساس برخی از متون روایی (طوسی‪ :1411 ،‬ج‪ ،1‬ص‪)405‬؛ دعا برای حفظ امام زمان؟جع؟‬ ‫مشروع و مورد تأ کید است‪ .‬بدون شک‪ ،‬یکی از مهمترین راههای رشد و ارتقای انسان در نظام‬ ‫هدایت دینی‪ ،‬ارتباط با مبادی عالی در نظام هستی است (فرقان‪ 57 :‬و سبأ‪ .)47 :‬دعا برای امام‬ ‫زمان؟جع؟؛ حتی ا گر مورد نیاز آن حضرت نباشد‪ ،‬برای دعا کننده مفید است؛ چون دعا کننده با‬ ‫آن حضرت مرتبط میشود؛ در حزبش قرار میگیرد و به این وسیله رشد میکند‪.‬‬ ‫اما پرسش اساسی آن است‪ :‬آن گاه که برای سالمتی امام زمان؟جع؟ دعا می کنیم‪ ،‬آیا این دعا‬ ‫برای حضرتش نیز مفید است؟ برخی از محققان به فوایدی اشاره کردهاند که به شخص‬ ‫دعاکننده برمی گردد؛ درعین حال‪ ،‬اولین فایده دعا را سببیت برای طول عمر آن حضرت‬ ‫دانستهاند (اصفهانی‪ :1407 ،‬ص‪ .)33‬به نظر میرسد پاسخ دقیق به پرسش یاد شده بر بررسی‬ ‫دو امر مهم‪ ،‬یعنی «امکان وقوعی»‪ 1‬و «امتناع وقوعی» مطلق بیماریها یا برخی از آنها برای‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫حضرتش متوقم است‪.‬‬ ‫به زعم نگارنده‪ ،‬حتی ا گر کسی مطلقا ابتالی امام به بیماری را محال وقوعی بداند؛ باز وجه‬ ‫دعا برای سالمتی حضرتش در «ارزش ذیالمقدمی» منحصر نخواهد بود و «ارزش مقدمی» دارد و‬ ‫به حال ایشان نیز مفید است‪ .‬تبیین این ادعا در گرو مباحث زیر است‪:‬‬ ‫__________________________________‬ ‫‪ . 1‬بدون شک کسی احتمال نمیدهد که ابتالی ایشان به بیماری مانند «امتناع نقیضین» و محال عقلی میباشد‪ .‬لذا‬ ‫باید بحث را در «امکان وقوعی» متمرکز کرد‪ ،‬نه «امکان عقلی» آن‪.‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪ .1‬امکان وقوع بیماری‬ ‫در پاسخ به این پرسش که آیا بیمار شدن حضرتش «امکان وقوعی» دارد؛ به دوگونه از دالیل‬ ‫میتوان تمسک کرد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد‪:‬‬ ‫‪ .1-1‬استدالل بر اساس قانون اسباب و مسببات‬ ‫از راه قانون اسباب و مسببات که قانون عقلی مؤید به نقل است؛ میتوان امکان را ثابت کرد؛‬ ‫با این توضیح که عالم بر اساس نظام اسباب و مسببات اداره میشود؛ چنان که امام صادق؟ع؟‬ ‫َ‬ ‫اَ َ‬ ‫فرمودند‪َ « :‬أ َبی َا ُ‬ ‫هَّلل َأ ْن ْ‬ ‫یجری َا ْْل ْش َ‬ ‫یاء ِإ ال ِبأ ْس َباب» (کلینی‪ :1407 ،‬ج‪ ،1‬ص‪ .)183‬بر اساس‬ ‫ِ‬ ‫قانون مذکور‪ ،‬جسم معصومان؟مهع؟ ممکن است از عواملی تأثیر بپذیرد و آن حضرات بیمار شوند؛‬ ‫چنان که نزول آیات ‪ 8‬و ‪ 9‬سوره انسان پس از ادای نذری بود که امام علی؟ع؟ و حضرت‬ ‫زهرا؟اهع؟ برای شفای حسنین؟امهع؟ کرده بودند (ر‪.‬ک‪ :‬طبرسی‪ :1372 ،‬ج‪ ،10‬ص‪ .)613-611‬در‬ ‫متون دینی‪ ،‬مواردی از بیماری حضرت علی؟ع؟ (ر‪.‬ک‪ :‬کلینی‪ :1407 ،‬ج‪ ،2‬ص‪567‬؛ اربلی‪،‬‬ ‫‪ :1381‬ج‪ ،1‬ص‪573‬؛ مجلسی‪ :1403 ،‬ج‪ ،59‬ص‪ 276‬و ‪ 277‬و ج‪ ،39‬ص‪ 12‬و ج‪ ،21‬ص‪-28‬‬ ‫‪)29‬؛ امام سجاد؟ع؟ (مجلسی‪ :1403 ،‬ج‪ ،45‬ص‪)1‬؛ امام باقر؟ع؟ (کلینی‪ :1407 ،‬ج‪،8‬‬ ‫ص‪)291‬؛ امام صادق؟ع؟ (ابن شهر آشوب‪ :1379 ،‬ج‪ ،4‬ص‪ 274‬و ص‪ 219‬و صفار‪ :1404 ،‬ج‪،1‬‬ ‫ص‪)239‬؛ امام کاظم (ر‪.‬ک‪ :‬کلینی‪ :1407 ،‬ج‪ ،8‬ص‪ 109‬و مجلسی‪ :1404 ،‬ج‪ ،25‬ص‪ )264‬و‬ ‫امام هادی؟ع؟ (کلینی‪ :1407 ،‬ج‪ ،4‬ص‪)568- 567‬؛ گزارش شده است‪ .‬درباره امام‬ ‫عصر؟جع؟ نیز روایاتی وجود دارند‪ ،‬مبنی بر این که آن حضرت با بیماری مؤمنان‪ ،‬بیمار و با‬ ‫از مشکالتی که در سند یا داللت برخی از این روایات وجود دارد‪ ،‬از مجموع آنها میتوان امکان‬ ‫وقوع بیماری را فیالجمله اثبات کرد‪ .‬البته این قانون‪ ،‬اصل بیماری امام را اقتضا می کند‪ ،‬نه‬ ‫این که آن را ضروری کند‪ .‬گستره آن نیز عام است؛ مگر این که بر اساس ادلهای دیگر‪ ،‬این عموم‬ ‫تخصیص بخورد و ابتالی امام به همه بیماریها یا برخی از آنها‪ ،‬محال وقوعی تلقی شود و‬ ‫البته این هم بر اساس قانون اسباب و مسببات خواهد بود؛ زیرا همان طور که برای بیماری‬ ‫اسبابی وجود دارند؛ ممکن است عوامل مادی و معنوی از پیدایش بیماری جلوگیری یا دایره آن‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫ناراحتی ایشان‪ ،‬ناراحت و با شادی ایشان‪ ،‬شاد میشوند (مجلسی‪ :1403 ،‬ج‪ ،65‬ص‪ .)168‬جدا‬ ‫‪31‬‬ ‫را محدود کنند (توضیح این نکته در ادامه خواهد آمد)‪.‬‬ ‫‪ .1-2‬استدالل بر اساس حکمتها و فواید بیماری‬ ‫ً‬ ‫اصوال ابتال به بیماری متضمن فواید و حکمتهایی است‪ .‬برخی از بیماریها برای بدن دارای‬ ‫فوایدی هستند (ر‪.‬ک‪ :‬کلینی‪ :1407 ،‬ج‪ ،8‬ص‪382‬؛ صدوق؛ ‪ :1362‬ج‪ ،1‬ص‪ 13‬و‪ 210‬و راوندى‪،‬‬ ‫‪ :1407‬ص‪ .)121‬گاهی نیز بیماری امام برای ارتقای درجه آنان است؛ همان گونه که یکی از‬ ‫وجوه استغفار معصومان‪ ،‬ارتقای درجه آنان میباشد (ر‪.‬ک‪ :‬ترخان‪ :1394 ،‬ص‪.)224-187‬‬ ‫امیرمؤمنان در پاسخ به پرسش برخی از یاران‪ ،‬بیماری خود را از باب ابتال و آزمایش عنوان کرده و‬ ‫حکمت بخشی از مصایب را بر اساس آیه ‪ 155‬سوره بقره‪« ،‬امتحان» دانستهاند (ابناشعث‪ ،‬بیتا‪:‬‬ ‫ّ‬ ‫ص‪ 233‬و راوندى‪ :1407 ،‬ص‪ .)168‬این افزایش درجه‪ ،‬در پرتو شکیبایی و موفقیت در اختبار‪،‬‬ ‫برای بیمار حاصل میشود (صدوق‪ :1406 ،‬ص‪ 194 -192‬و طبرسی‪ :1385 ،‬ص‪.)281‬‬ ‫گاهی پیامبران و امامان؟مهع؟ بیمار میشوند تا مردم خیال نکنند آنان خدایند‪ ،‬بلکه متوجه‬ ‫شوند که آنان نیز مخلوقی هستند بسان دیگران که بیماری و سالمتی آنان صد در صد در اختیار‬ ‫خودشان نیست‪ .‬در واقت این مسئله برای جلوگیری از غلو درباره آنان است‪ .‬از سویی دیگر‪ ،‬اگر‬ ‫َ‬ ‫ُْ ُ‬ ‫<َأ َن َ‬ ‫اَبش ٌر َِمثلكم> (کهم‪ )110 :‬از جنبه جسمی و مادی‪،‬‬ ‫مردم بدانند که آنان نیز به مصداق‬ ‫مانندشان هستند و در عین حال میتوانند به نهایت کمال انسانی دست یابند؛ همین مسئله‬ ‫موجب میشود‪ ،‬راحتتر آنان را بپذیرند و الگوی خود قرار دهند‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬بیماری آنان ناشی از عدم علم یا بیمباالتی یا ارتکاب گناه از سوی آنان نیست‪ ،‬بلکه‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫قرار است آنان نیز مانند دیگران از زندگی طبیعی برخوردار باشند و از اینرو‪ ،‬ممکن است بنابه‬ ‫مصالحی که برخی به امام و برخی دیگر به مردم برمی گردد‪ ،‬بیمار شوند؛ اما درباره امام‬ ‫زمان؟جع؟ کدام یک از حکمتهای گفته شده جاری است؟ ا گر به سریان همه آنچه گفته شد‪،‬‬ ‫درباره ایشان قائل نباشیم؛ میتوانیم بیشتر آنها را در مورد حضرتش جاری بدانیم‪ .‬گو این که‬ ‫برای تخصیص آن امام همام از این منظر وجهی وجود ندارد؛ زیرا ممکن است حفظ بدن و در‬ ‫نتیجه جان امام نیز در گرو ابتال به برخی از بیماریها باشد‪.‬‬ ‫نتیجه این که‪ ،‬اصل وجود مصلحت در ابتال به برخی از بیماریها‪ ،‬مقتضی اصل امکان ابتالی‬ ‫‪32‬‬ ‫امام به بیماری است نه علت تامه آن (که آن را ضروری کند) زیرا ممکن است مصلحتی که ما از‬ ‫آن آ گاهی نداریم‪ ،‬مانت بیماری (بهطور کلی) یا برخی از بیماریها شود‪ .‬البته از دالیل نقلی نیز‬ ‫شواهدی یافت نشد مبنی بر وجود مصلحت در نفی مطلق؛ بدان معنا که محال وقوعی است‬ ‫امام به هر گونه بیماری مبتال شود‪.‬‬ ‫‪ .2‬موانع وقوع بیماری‬ ‫آیا برای حضرتش مانعی وجود دارد که جلو اقتضای مطرح شده را بگیرد؛ به طوری که جسم‬ ‫آن حضرت اساسا از هیچ بیماری یا برخی از بیماریها اثر نپذیرد؟ البته ا گر چنین چیزی باشد‪ ،‬با‬ ‫ً‬ ‫دو اصل پیش گفته منافاتی ندارد و تنها بیان می کند که در عالم واقت و خارج اساسا‪ ،‬هیچ‬ ‫بیماری یا برخی از بیماریها بر اساس نظام اسباب و مسببات و مصالحی که وجود دارد‪ ،‬به وقوع‬ ‫نمیپیوندند و «محال وقوعی» دارند‪ .‬مواردی را میتوان بهعنوان مانت احتمال داد‪:‬‬ ‫‪ .2-1‬ویژگیهای امام‬ ‫معصومان از ویژگیهایی برخوردارند که دیگران از آنها محروم هستند‪ .‬آیا این ویژگیها برای‬ ‫دو اصل مذکور مانعی ایجاد می کنند؟ و آیا برخی ویژگیهای امام عصر؟جع؟ که آن وجود نازنین‬ ‫را از دیگر معصومان؟مهع؟ ممتاز کنند؛ میتوانند برای بیمار شدن ایشان مانعی به حساب آیند؟‬ ‫امامان؟مهع؟ مانند پیامبر عظیم الشأن اسالم؟لص؟ خلیفه خداوند و واسطه و مجرای فیض‬ ‫االهی در سلسله علل فاعلی عالم هستند و از «والیت کلیه االهیه» برخوردارند (ر‪.‬ک‪ :‬ربانی‬ ‫نبوده است‪ .‬روشن است که از این جنبه بین خاتم االنبیا؟لص؟ و امامان؟مهع؟ با خاتم‬ ‫االوصیا؟جع؟ تفاوتی وجود ندارد‪.‬‬ ‫بدیهی است تبیین همه این مباحث فرصتی دیگر میطلبد و لذا در اینجا فقط به دو ویژگی‬ ‫اشاره میشود‪:‬‬ ‫الف) اقتضای علم لدنی‬ ‫درباره برخورداری امامان از علم لدنی‪ ،‬دیدگاههای متفاوتی وجود دارند‪ .‬برخی‪ ،‬آنان را‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫گلپایگانی‪ :1388 ،‬ص‪)30-7‬؛ با این حال‪ ،‬این مقامات مانت ابتالی آنان به برخی از بیماریها‬ ‫‪33‬‬ ‫«علمای ابرار» دانسته و اتصاف آنان به علم غیبی را اتصاف به صفات فوق بشری تلقی کرده و از‬ ‫اینرو آن را نپذیرفته و به بشری و اجتهادی بودن علم آنان باور دارند (ر‪.‬ك‪ :‬مدرسی طباطبایی‪،‬‬ ‫‪ :1373‬ص‪54-43-39-31-14‬؛ کدیور‪ :1385 ،‬ص‪ 96 –95‬و سروش‪ :1385 ،‬ص ‪148-135‬‬ ‫و ‪ .)159‬برخی دیگر‪ ،‬حیطه علم غیب امام را به «حوزه دین» منحصر کرده و علم غیب در غیر آن‬ ‫را در حقیقت امامت دخیل نمیدانند (شیخ مفید‪ :1413 ،‬ص‪61‬و ‪ 66‬و ‪ 67‬و ‪ 313-312‬و مغنیه‪،‬‬ ‫‪ :1417‬ص‪.)45-42‬‬ ‫دیدگاه دیگر‪ ،‬ضمن نقد دیدگاه اول (ر‪.‬ك‪ :‬قدردان قراملکی‪ :1388 ،‬ص‪473 – 456‬؛‬ ‫حمیدیه‪1385/5/21 ،‬؛ جبرئیلی‪ :1385 ،‬ص‪ 194-175‬و رضایی‪ :1385 ،‬ص‪ )57-49‬و نقد‬ ‫دیدگاه دوم (ر‪.‬ک‪ :‬حسینی تهرانی‪ :1425 ،‬ج‪ ،14‬ص‪)271- 270‬؛ امامان را «خزانهداران علم‬ ‫خدا» (ر‪.‬ک‪ :‬کلینی‪ :1407 ،‬ج‪ ،1‬ص‪ )193-192‬و متصل به مخزن علم االهی و برخوردار از علم‬ ‫غیب یا علم لدنی میداند و آن را رهاورد والیت باطنی و الزمه صفت عصمت و حجت االهی بودن‬ ‫آنان تلقی می کند‪ .‬بر اساس این دیدگاه‪ ،‬گستره علم امامان؟مهع؟ محدود نیست و تمام علومی را‬ ‫شامل میشود که برای غیر خداوند متصور است‪ .‬آنان به «ما کان و ما یکون و ما هو کائن» علم و‬ ‫آ گاهی دارند (همان‪ ،‬ص‪258‬؛ مازندرانی‪ :1382 ،‬ج‪ ،6‬ص‪ 33‬و مرعشی‪ :1409 ،‬ج‪ ،8‬ص‪)712‬؛‬ ‫مگر علومی که به خدا اختصاص دارد و کسی را از آن آ گاه نکرده است؛ که آن را نیز هرگاه اراده‬ ‫خداوند تعلق بگیرد تا چیزی از آن را آشکار کند‪ ،‬به امام میآموزاند (ر‪.‬ک‪ :‬کلینی‪ :1407 ،‬ج‪،1‬‬ ‫ص‪ 256-255‬و ‪ 359‬و ‪ 571‬و ‪ 573‬و ‪ 634‬و ‪ .)637‬از اینرو‪ ،‬آنان به مباحث بهداشتی و‬ ‫درمانی نیز آ گاهی دارند‪ .‬طبق این دیدگاه‪ ،‬در سند یا داللت آنچه بر خالف این مینماید‪،‬‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫خدشههایی وارد است؛ مثال روایتی که بر آ گاه نبودن آنان به امور پزشکی داللت دارد (مجلسی‪،‬‬ ‫‪ :1403‬ج‪ ،59‬ص‪)307 -306‬؛ فارغ از بررسی سندی‪ ،‬نشانههایی از تقیه دارد؛ یا گزارشی که‬ ‫بیان می کند وقتی پیغمبر ا کرم؟لص؟ بیمار بودند‪ ،‬عربها یا غیر عربها برخی از داروها را‬ ‫پیشنهاد و ایشان خود را با آنها معالجه می کردند (ابنسعد‪ :1410 ،‬ج‪ ،1‬ص‪)310‬؛ یا این نکته‬ ‫که چون بر فرق حضرت علی؟ع؟ ضربتی زده شد‪ ،‬پزشکی را بر بالین ایشان فراخواندند‬ ‫(ابنابیالدنیا‪ :1411 ،‬ص‪43‬؛ حموی‪ :1995 ،‬ج‪ ،1‬ص‪ 93‬و مجلسی‪ :1403 ،‬ج‪ ،42‬ص‪)234‬؛‬ ‫‪34‬‬ ‫موارد مذکور‪ ،‬بر عالم نبودن آن بزرگواران نسبت به امور پزشکی داللتی ندارند؛ زیرا در این منابت‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫گفته نشده است که معصومان؟مهع؟ شخصا به طبیب رجوع کردهاند؛ یا مثال گفته نشده که خود‬ ‫حضرات درخواست طبیب کردهاند‪ ،‬بلکه تصریح شده که برای آن بزرگواران طبیب آوردهاند‪.‬‬ ‫ممکن است پذیرش طبیب از سوی امامان‪ ،‬دالیل سیاسی و اجتماعی داشته است؛ مانند ثبت‬ ‫شهادت و نحوه به شهادت رسیدن آن حضرات و ثبت ظلم و ستم خلفا در تاریخ‪.‬‬ ‫روشن است که علم امامان بر اساس دیدگاه نخست و دوم‪ ،‬مانعی برای بیمار شدن آنان تلقی‬ ‫نمیشود؛ اما آیا بر اساس دیدگاه سوم که مختار نگارنده مقاله است؛ نیز مانعی به شمار نمیآید؟‬ ‫توجه به دو نکته میتواند این ادعا را اثبات کند که اشراف آنان به علوم پزشکی مانعی برای‬ ‫ابتالی آنان به برخی از بیماریها نیست‪:‬‬ ‫نکته اول‪ :‬درباره این که علم مبذول و اعطا شده به معصومان «فعلی» است یا «شأنی»‪ ،‬دو‬ ‫دیدگاه وجود دارد‪ :‬برخی بر اساس روایاتی (ر‪.‬ک‪ :‬کلینی‪ :1407 ،‬ج‪ ،1‬ص‪ )258‬دیدگاه دوم را‬ ‫پذیرفته و بر این باورند که آنان بالفعل از همه چیز آ گاه نیستند و هر گاه بخواهند‪ ،‬آ گاه میشوند‪:‬‬ ‫َ َ َ‬ ‫َ ُا‬ ‫ُ‬ ‫« ِإذا ش َاء أ ْن ْیعل َم ع ِلم؛ اما برخی دیگر با استناد به دالیلی‪ ،‬از جمله آیه ‪ 105‬سوره توبه‪َ < :‬وق ِلَ‬ ‫َ َ ُ‬ ‫َْ‬ ‫َ ُ َ َ َ ُ ْ َ َ ُ ُُ َ ُْ ْ ُ َ َ َُ ُ َ َ َ‬ ‫َُْ َ َ‬ ‫يب ََوالش َه َادةِ ََفين ِب ُئك ْم َِب َماَ‬ ‫اعملوا َفسیری َالله َعملكم َورسوله َوالمؤ ِمنون َوستردون َِإلی َع ِال ِم َالغ ِ‬ ‫َ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ون>؛ علم پیامبر؟لص؟ و ائمه؟مهع؟ را فعلی میدانند؛ زیرا «سین» در «ف َس َیری»‪ ،‬سین‬ ‫ك ْن ُت ْم َت ْع َمل َ َ‬ ‫تحقیق است‪ ،‬نه تسویم‪ .‬این دیدگاه معتقد است آنان در مسائل جزئی‪ ،‬مانند حکم در محکمه‬ ‫قضایی موظم هستند بر اساس علم بشری و ظاهری عمل کنند (ر‪.‬ک‪ :‬شریم مرتضی‪:1410 ،‬‬ ‫ج‪ ،2‬ص‪ 27‬و کاشم الغطا‪ :1422 ،‬ج‪ ،3‬ص‪ّ .)114-113‬‬ ‫سر این مسئله به تفاوتی است که بین‬ ‫قضایای حقیقی و اعتباری و علوم حقیقی و اعتباری مالحظه میشود‪« .‬قطت» بهعنوان امری‬ ‫قطت خود عمل نکن‪.‬‬ ‫نکته دوم‪ :‬علم معصومان؟مهع؟ با این که فعلی است؛ ذاتی و استقاللی نیست‪ 1‬و به افاضه‬ ‫خداوند نیاز دارد و در مقاطعی ممکن است امری طبق مصلحت از ایشان پنهان بماند؛ یعنی علم‬ ‫آنان تفصیلی است؛ اما همیشگی و مستمر نیست (ر‪.‬ک‪ :‬کراجکی‪ :1410 ،‬ج‪ ،1‬ص‪ 242‬و ‪.)245‬‬ ‫__________________________________‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫لما> (طه‪.)114 :‬‬ ‫نیَع َ‬ ‫‪ .1‬از اینرو جا دارد که حضرت ختمی مرتبت بفرمایند‪< :‬ر ِب َِزد ِ‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫تکوینی‪ ،‬ذاتا کاشم است؛ اما «حجیت»‪ ،‬امری اعتباری است و خداوند میتواند بفرماید در مواردی به‬ ‫‪35‬‬ ‫نتیجه این دو نکته آن است که حتی اگر حضرت ولیعصر؟جع؟ را از دیگر معصومان ممتاز‬ ‫بدانیم و بگوییم ایشان مأمور نیستند که مانند سایر معصومان بر اساس ظاهر رفتار و مثل دیگران‬ ‫زندگی کنند؛ با این حال‪ ،‬علم لدنی حضرتش مانعی برای بیمار شدن ایشان نیست (نفی مطلق‬ ‫بیماری)؛ زیرا ممکن است در ابتالی ایشان به بیماری‪ ،‬مصلحتی نهفته باشد (که توضیح آن‬ ‫گذشت) و آن حضرت به دلیل علمی که به آن مصالح دارد‪ ،‬از حدوث بیماری جلوگیری نکند‪.‬‬ ‫عالوه بر این‪ ،‬آنها اگر بخواهند بر اساس علم امامت هم عمل کنند‪ ،‬معلوم نیست که به‬ ‫همین دستورهای پزشکی عمل کنند و یا به اقتضای بیماری اموری را صورت دهند که پزشکان‬ ‫ما تجویز می کنند‪.‬‬ ‫آنان به اسباب پیشگیری و درمان آشنایی داشتند؛ در عین حال‪ ،‬بیمار میشدند و به دلیل‬ ‫آشنایی با طب‪ ،‬خود را با روشی که خود میدانستند‪ ،‬درمان می کردند‪ .‬یقینا امام عصر؟جع؟‬ ‫مانند هر امام دیگر به رعایت بهداشت موظم است و درباره ایشان‪ ،‬این امر‪ ،‬به دلیل ضرورت‬ ‫بقای ایشان‪ ،‬دستوری ویژه است که ضرورت استفاده از علم لدنی را ایجاب می کند؛ یعنی ایشان‬ ‫باید از آنچه باعث لطمه به بدن ایشان میشود‪ ،‬اجتناب کنند؛ اما این علم اقتضا ندارد که ایشان‬ ‫به هیچ بیماری یا بیماری سختی که بعدا میتوانند معالجهاش کنند‪ ،‬مبتال نشوند‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬علم جامت لدنی ابتالی حضرت را به هیچ بیماری یا به یک بیماری خاص که‬ ‫حضرت معالجهاش کنند و به مصلحتش باشد؛ مانت نمیشود‪.‬‬ ‫ب) اقتضای عصمت‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫امامان؟مهع؟ باید از ویژگیهای «خلقی»‪ ،‬مثل بخل و حسد‪ ،‬یا «خلقی»‪ ،‬همانند بیماری جزام و‬ ‫برص (مجلسی‪ :1403 ،‬ج‪ ،64‬ص‪ )200‬و « َن َسبی» مانند زاده شدن از پدر و مادر پست‪ ،‬که به‬ ‫دوری مردم از آنان میانجامد؛ مصون باشند (ترخان‪ :1397 ،‬ص‪)126‬؛ زیرا پیامبران برای‬ ‫ً‬ ‫هدایت مردم مبعوث میشوند و طبعا باید به صفات و ویژگیهایی (حسن سیرت در کنار حسن‬ ‫صورت) متصم باشند (آل عمران‪)159 :‬؛ که در تحقق این غرض دخیل هستند‪ .‬بی گمان‬ ‫ً‬ ‫عصمت از منفرات‪ ،‬صرفا مانت وقوع آن دسته از بیماریهایی است که به وحشت مردم‬ ‫میانجامد و آنها را از امام دور می کند‪.‬‬ ‫‪36‬‬ ‫چنین بیماریهایی از آنرو که مردم عادی آن جناب را نمیشناسند‪ ،‬برای مردم تنفری نسبت‬ ‫به ایشان ایجاد نمی کند‪ .‬البته ممکن است از لحاظی دیگر در ذهن مردم وحشتی ایجاد کند‪.‬‬ ‫احتمال این که ممکن است امام نیز به این گونه از امراض مبتال شود‪ ،‬موجب تنفر و دوری مردم از‬ ‫منجی خواهد شد‪ .‬آنان چنین میپندارند او که نمیتواند خود را از یک بیماری مسری نجات‬ ‫دهد‪ ،‬چگونه میتواند دیگران را از بیماریهای روحی برهاند؟‬ ‫شکی نیست که جهل مردم الزاماتی را در شیوه بیان واقعیت موجب میشود؛ یعنی ا گر بیان‬ ‫برخی از واقعیات سبب تنفر در مردم نسبت به منجی شود؛ برای جلوگیری از آن‪ ،‬اجرای برخی از‬ ‫شیوهها ضرورت دارد؛ ولی این‪ ،‬بدان معنا نیست که از جهل مردم استفاده شود و واقعیتها بیان‬ ‫نگردند‪ .‬این مسئله میتواند بیان کننده الزاماتی درباره چگونگی مبارزه با جهل مردم باشد‬ ‫(ر‪.‬ک‪ :‬ترخان‪ :1388 ،‬ص‪.)154-149‬‬ ‫اما نکته اساسی این است که آیا جهل مردم میتواند مالک عدم ابتالی امام به بیماری در عالم‬ ‫واقت باشد؟ یقینا درباره امامی که غیبت ندارد‪ ،‬چنین است؛ چه این جهل به اصل مسری بودن‬ ‫ناظر باشد و چه نسبت به پیامد آن؛ یعنی ممکن است نوعی بیماری در عالم واقت مسری نباشد و‬ ‫مردم گمان کنند که مسری است؛ یا ممکن است واقعا بیماری مسری باشد؛ اما ابتالی امام به‬ ‫آن‪ ،‬برای مردم خطری ایجاد نکند‪ .‬در هر دو صورت‪ ،‬ابتالی امام به آن بیماری‪ ،‬موجب میشود‬ ‫که مردم به امام اقبالی نشان ندهند و همین میتواند مصلحتی باشد که باعث شود امام به‬ ‫چنین بیماریهایی مبتال نشود؛ اما سخن درباره امام غایب‪ ،‬شاید به گونهای دیگر باشد‪ .‬در این‬ ‫جا فقط مصلحت زمینهسازی برای اقبال مردم به آن جناب مطرح است‪ .‬آیا میتوان این‬ ‫امام به آن بیماری مسری مبتال شود و در عین حال به راحتی خود را درمان کند (که با حفظ‬ ‫ایشان منافات نداشته باشد) آیا این مبنای کالمی میتواند جلو آن مصلحت را بگیرد؛ با این که‬ ‫میدانیم در عالم واقعیت‪ ،‬امام حفظ خواهد شد و بیماری ایشان خللی در وظایم و مأموریتشان‬ ‫ایجاد نمی کند؟ این جهل ممکن است نسبت به امکان ابتالی امام به اصل بیماری نیز مصداق‬ ‫یابد‪ .‬در این گونه موارد آیا باید واقعیات را کتمان کرد و قائل شد که اساسا امکان ابتالی امام به‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫مصلحت را کافی دانست که امام به بیماری خاصی مبتال نشود؟ ا گر مصلحت در این باشد که‬ ‫هیچ بیمارییی وجود ندارد؟‪.‬‬ ‫‪37‬‬ ‫نتیجه این که اصل عصمت امامان؟مهع؟ از موجبات تنفر‪ ،‬مانت ابتالی آن حضرات به برخی از‬ ‫بیماریها (نه همه بیماریها) میشود؛ اما درباره حضرت ولیعصر؟جع؟ باید تأمل کرد‪ .‬ممکن‬ ‫است مردم با احتمال ابتالی منجی به برخی از بیماریها‪ ،‬به سمت منجی اقبالی نشان ندهند و‬ ‫این البته واقعیت را عوض نمی کند که موجب شود امام مبتال نشود و صرفا در شیوه بیان‬ ‫واقعیت‪ ،‬الزاماتی را موجب میشود‪.‬‬ ‫‪ .2-2‬وعده خدا به حفظ امام زمان؟جع؟‬ ‫شکی نیست که خداوند وعده داده است ایشان را حفظ کند و آن بزرگوار‪ ،‬پس از هزار و چند‬ ‫سال به فتور در عقل و ایمان و جسم دچار نشده است‪ .‬براساس احادیث متعددی‪ ،‬ایشان هنگام‬ ‫ظهور نیز (ا گر چه صدها سال دگر به تأخیر افتد) به صورت جوانی شاداب و سرزنده هستند (ر‪.‬ک‪:‬‬ ‫صدوق‪ :1395 ،‬ج‪ ،1‬ص‪ 316‬و ج‪ ،2‬ص‪.)652‬‬ ‫یقینا مقتضای این وعده االهی و این گونه روایات آن است که ممکن نیست ایشان به‬ ‫مریضیهایی مبتال شوند که حیاتشان به خطر بیفتد‪ .‬پس‪ ،‬چرا وقوع مطلق بیماری محال باشد و‬ ‫ا گر مصلحتی اقتضا کند‪ ،‬چرا به بیماری مبتال نشوند؟‬ ‫این اصل نفی امکان وقوعی ابتالی امام را به بیمارییی که نزد ما مهلک است نیز اقتضا‬ ‫نمی کند؛ زیرا برای ما نیز ابتالی به برخی از بیماریهای مهلک‪ ،‬با مرگ مساوی نیست؛ ضمن‬ ‫این که اگر برای برخی از ما بیماری خاصی به مرگ منتج شود‪ ،‬نمیتوان همین را برای آن وجود‬ ‫شریم که میتوانند به اذن االهی عالجش کنند؛ مطرح کرد‪.‬‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫‪ .2-3‬اسباب معنوی‪ ،‬مانعی برای دفع یا رفع بیماری‬ ‫ّ‬ ‫همان گونه که بیان شد‪ ،‬خداوند‪ ،‬عالم را بر اساس نظام ِعلی و معلولی تدبیر می کند؛ اما اسباب‬ ‫تأثیرگذار بر جهان‪ ،‬به اسباب مادی اختصاصی ندارند و ورای عوامل مادی‪ ،‬امور دیگری بر جهان‬ ‫و زندگی انسان تأثیرگذارند که با استفاده از آزمایشگاههای علوم طبیعی قابل تبیین تجربی و‬ ‫حسی نیستند‪ .‬از این عوامل در سخن برخی از بزرگان به «عوامل معنوی» تعبیر شده است (ر‪.‬ک‪:‬‬ ‫مطهری‪ :1384 ،‬ج‪ ،1‬ص‪.)410 -399‬‬ ‫‪38‬‬ ‫علل معنوی در طول علل مادیاند‪ ،‬نه در عرض آن؛ یعنی این علل از طریق علل مادی عمل‬ ‫می کنند و آنها را به خدمت می گیرند‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬اسباب معنوی علة العلل و علت‬ ‫باواسطهاند؛ نه این که علت قریب و مباشر باشند (ر‪.‬ک‪ :‬طباطبایی‪ :1417 ،‬ج‪ ،2‬ص‪ 183‬و‬ ‫مطهری‪ :1395 ،‬ج‪ ،4‬ص‪.)392-391‬‬ ‫از اینرو‪ ،‬بر اساس نظام اسباب و مسببات‪ ،‬راه نجات از بیماری به بهره گیری از اسباب مادی‬ ‫اختصاص ندارد و اسباب معنوی نیز میتوانند بر دفت و رفت بیماری تأثیرگذار باشند (ر‪.‬ک‪:‬‬ ‫طبرسی‪ :1412 ،‬ص‪ .)362‬عوامل معنوی فراوانند و از جمله آنها «نفس قدسی انسان کامل»‪،‬‬ ‫«حائر حسینی» و «دعا» است‪:‬‬ ‫الم) انسان کامل‪ ،‬به رغم این که از نظر جسمانی‪ ،‬بشری مانند دیگران است و از اینرو ممکن‬ ‫است بیمار شود؛ با روح و نفس قدسی خویش که به مقام والیت بار یافته است‪ ،‬میتواند در این‬ ‫عالم تصرف کند و عامل شفای خود و دیگران یا مانت بیماری خود و دیگران شود‪.‬‬ ‫ب) حائر حسینی عامل معنوی برای شفای از بیماری است‪ .‬ابوهاشم جعفری چنین نقل‬ ‫می کند‪:‬‬ ‫امام هادی؟ع؟ بیمار شد؛ به من فرمود کسی را به حائر حسینی بفرستید تا برایم دعا‬ ‫کند‪ .‬وی این ماجرا را به علی بن بالل گفت‪ .‬او گفت‪ :‬امام هادی؟ع؟ خود حائر حسینی‬ ‫است؛ یعنی دارای حرمت است‪ .‬ابوهاشم نزد امام برگشت و ماجرای دیدارش با علی بن‬ ‫بالل را بازگو کرد‪ .‬حضرت فرمود‪ :‬رسول خدا؟لص؟ که حرمت او و هر مؤمنی از حرمت‬ ‫خانه خدا بزرگتر است‪ ،‬کعبه را طواف میکرد و حجراالسود را میبوسید و خدای سبحان‬ ‫به او فرمان داده بود که در عرفه وقوف کند (کلینی‪ :1407 ،‬ج‪ ،4‬ص‪.)568- 567‬‬ ‫حسینی باالتر است؛ به دالیلی شفای از مریضی در حائر حسینی قرار داده شده است و آن حضرت‬ ‫مأمور است که شفایش را از آن مکان طلب کند‪.‬‬ ‫ج) دعای انسان کامل و انسانهای عادی‪ ،‬میتواند در جلوگیری یا شفای از بیماری خود و‬ ‫دیگران نقش اساسی داشته باشد‪ .‬انسان کامل‪ ،‬نزد خدا از مکانتی برخوردار است که دیگران‬ ‫فاقد آن هستند‪ .‬از اینرو دعای معصوم به استجابت خواهد رسید و این دعا میتواند عامل‬ ‫مهمی در جلوگیری از بیماری یا شفای بیماری تلقی شود‪ .‬عاملیت دعا به دعای انسان کامل‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫از بیان امام هادی؟ع؟ به ابوهاشم استفاده میشود که اگرچه مقام امام هادی؟ع؟ از حائر‬ ‫‪39‬‬ ‫اختصاص ندارد و دعای انسانهای عادی را نیز شامل میشود‪.‬‬ ‫در این زمینه دعا به عنوان یکی از عوامل معنوی چگونه مؤثر است‪ ،‬عالمه طباطبایی می گوید‪:‬‬ ‫نفوس دعاکننده‪ ،‬هرگاه در دعوت خود با تضر ع و سؤال‪ ،‬امعان کنند‪ ،‬برای اتحاد با علل‬ ‫حوایجشان در عالم مثال و سپس برای اتحاد با علل حوایجشان در عالم عقل مستعد‬ ‫خواهند شد‪ .‬در نتیجه این نفوس‪ ،‬به هر نحوی که اراده کرده و بخواهند با تصرف و‬ ‫تغییر و تحول در ماده‪ ،‬اثر می گذارند و این معنای استجابت دعا است و نظیر این بیان‪،‬‬ ‫کرامات و خوارق عادت را میتوان توجیه کرد (ر‪.‬ک‪ :‬شیرازی‪ :1981 ،‬ج‪ 6‬و تعلیقه عالمه‬ ‫طباطبایی‪ ،‬ص‪.)411 -410‬‬ ‫شکی نیست که این اسباب معنوی میتوانند تأثیرگذار باشند و وقوع بیماری یا بیماری خاصی‬ ‫را محال کنند؛ اما این تأثیر‪ ،‬دائر مدار مصلحت است که آ گاهی ما از آن اندک؛ ّاما این مقدار‬ ‫مشخص است که عوامل مذکور‪ ،‬برای تحقق بیماریهای خطرآفرین برای جان آن حضرت مانت‬ ‫خواهند بود و وقوع آنها را محال می کنند‪.‬‬ ‫‪ .3‬وجه دعا برای سالمتی امام زمان؟جع؟‬ ‫از آنچه گفته شد‪ ،‬میتوان به پرسش اصلی این نوشتار بازگشت و وجه دعا برای سالمتی‬ ‫حضرت ولیعصر؟جع؟ را مورد بررسی قرار داد‪ .‬با نگاهی به توضیحات داده شده باید اذعان‬ ‫کرد‪:‬‬ ‫‪ .3-1‬متفاوت بودن دعای عام با دعا برای سالمتی امام یا تعجیل فرج‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫‪40‬‬ ‫از روایات فراوانی استفاده میشود که امامان؟مهع؟ در دعاها و مناجاتهای خود‪ ،‬برای حفظ و‬ ‫سالمتی امام زمان؟جع؟ دعا می کردند؛ برای مثال‪:‬‬ ‫امام رضا؟ع؟ پیوسته به دعا کردن برای امام زمان؟جع؟ سفارش و برای ایشان چنین دعا‬ ‫می کردند‪« :‬خداوندا! هرگونه بال را از ساحت ولی خود دور گردان ‪( »!...‬طوسی‪ :1411 ،‬ج‪،1‬‬ ‫ص‪.)405‬‬ ‫‪1‬‬ ‫همچنین امام رضا؟ع؟ به پسر مقاتل سفارش فرمود که در قنوت نماز چنین دعا کند‪:‬‬ ‫خدایا! کار بنده و خلیفهات را سامان ده به آنچه کار پیامبران و فرستادگانت را سامان‬ ‫دادی‪ ،‬و فرشتگانت را پیرامونش قرار ده و او را به روح القدس از سوی خویش تأیید فرما‬ ‫تا از پیشرو و پشت سرش او را از هر بدی محافظت کنند! (همان‪ ،‬ص‪.)367‬‬ ‫امام حسن عسکری؟ع؟ نیز در قنوت نمازهایشان برای آن امام این گونه دعا میفرمودند‪:‬‬ ‫خداوندا! او را در پناه گاهی قرار ده تا از شر متجاوزان در امان باشد! خداوند! او را از‬ ‫چیزهایی در امان بدار که از آن برایش میترسیم‪ ،‬و تیرهای نیرنگ را که کینه توزان و‬ ‫بدخواهانش به سویش پرتاب می کنند برطرف ساز! (همان‪ ،‬ص‪.)160‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬قرآن از مؤمنان درخواست می کند که همانند خداوند و فرشتگانش که بر پیامبر‬ ‫درود میفرستند؛ بر او درود و سالم بفرستند و کامال تسلیم امر او باشند (احزاب‪.)56 :‬‬ ‫آیا مفاد روایات یاد شده (دعا برای سالمتی امام عصر؟جع؟) را باید همسان با دعای عام‬ ‫(دستور صلوات به پیامبر؟لص؟) تلقی کرد؟ از عالمه طباطبایی؟حر؟ درباره فایده صلوات پرسش‬ ‫شد؛ وی در جواب با ذکر این مثال که هدیه یک دسته گل از سوی باغبان به صاحب باغ موجب‬ ‫تقرب به صاحب باغ است؛ صلوات را نشانه ادب و باعث ّ‬ ‫تقرب به پیامبر و خاندانش و خداوند‬ ‫دانسته است (ر‪.‬ک‪ :‬جوادی آملی‪ :1383 ،‬ص‪.)78‬‬ ‫برخی دیگر نیز با این استدالل که پیامبر خدا؟لص؟ و خاندان پاک او‪ ،‬به باالترین درجه کمال‬ ‫رسیده‪ ،‬به گونهای که همه استعدادهای آنان به فعلیت رسیده است و دیگر برای طی شدن‬ ‫این ما هستیم که به آثار و برکات صلوات محتاج هستیم و فقط ما از آن بهرهمند خواهیم بود‬ ‫(حسنزاده آملی‪ :1365 ،‬ص‪.)126‬‬ ‫به زعم نگارنده‪ ،‬اوال‪ ،‬مقایسه موضوع مورد بحث با موضوع صلوات‪ ،‬قیاس متالفارق است و‬ ‫__________________________________‬ ‫‪ .1‬از آنجا که تولد منجی‪ ،‬حادثهای محتوم بوده است و دعا هم به عنوان سبب میتواند برای حفظ منجی در آینده نقش‬ ‫داشته باشد؛ دعای امامان برای شخصی که هنوز متولد نشده است‪ ،‬استبعادی ندارد‪.‬‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫راهی باقی نمانده است؛ معتقدند که صلوات‪ ،‬برای این وجود نورانی چندان فایدهای ندارد‪ ،‬بلکه‬ ‫‪41‬‬ ‫ً‬ ‫ثانیا‪ ،‬در موضوع صلوات و دعای عام نیز مالحظاتی وجود دارد‪:‬‬ ‫الم) بین دعا برای حفظ فردی با دعا و فرستادن درود بر شخصی به صورت مطلق‪ ،‬تفاوت‬ ‫مالحظه می گردد‪ .‬از ظاهر روایات مذکور‪ ،‬استفاده میشود که دعا از اسباب حفظ امام عصر؟جع؟‬ ‫است؛ یعنی وعده االهی بر اساس اسبابی تحقق میپذیرد که دعا یکی از آنها است‪ .‬ا گر چنین‬ ‫نقشی را برای دعای پیش گفته منکر شویم و آن را در نقش ذیالمقدمی (اتصال ما به آن ذات‬ ‫نورانی و کسب فیض از آن جناب و ارتقای درجه دعا کننده) خالصه کنیم و اساسا آن را بر رفت یا‬ ‫دفت بیماری یا آسیبهای روحی مؤثر تلقی نکنیم؛ با وجود این برای سالمتی حضرتش دعا کنیم؛‬ ‫آیا به لغویت چنین قیدی حکم نکردهایم؟!‪ .‬همان گونه که ا گر کارکرد مقدمی دعای فرج را انکار‬ ‫و آن را بر فرج مؤثر ندانیم و صرفا آن را به جنبه ذیالمقدمی منحصر کنیم مرتکب چنین لغویتی‬ ‫شدهایم‪ .‬روشن است که استجابت یا عدم استجابت دعا به معنای نفی کارکرد مقدمی و انحصار‬ ‫آن در کارکرد ذیالمقدمی نیست‪.‬‬ ‫از اینرو‪ ،‬بین دعا برای سالمتی یا تعجیل فرج‪ ،‬با سایر دعاهایی که با آن حضرت مرتبط است‬ ‫و صرفا همانند صلوات‪ ،‬دعای عام میباشد‪ ،‬باید تفاوت قائل شد‪ .‬البته دعا برای سالمتی امام‬ ‫ً‬ ‫زمان؟جع؟ لزوما به این معنا نیست که امام به بیماری مبتال میشوند و ما ملزم هستیم برای‬ ‫شفای ایشان دعا کنیم‪ ،‬بلکه معنای این دعا آن است که ممکن است امام به بیماری مبتال شوند‬ ‫و دعای ما میتواند از وقوع بیماری ایشان پیشگیری کند و در صورت ابتال‪ ،‬بر شفای آن حضرت‬ ‫تأثیرگذار باشد‪ .‬همچنین دعا میتواند عاملی برای حفظ آن حضرت از هرگونه اندوه روحی باشد؛‬ ‫چرا که ممکن است روح امام که لطیمترین روح است‪ ،‬بر اثر مصایبی که برای انسانها و بهویژه‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫برای مؤمنان پدید میآید‪ ،‬تأثیر پذیرفته و محزون شود‪ ،‬و دعای ما بر رفت این حزن و اندوه‬ ‫تأثیرگذار باشد‪.‬‬ ‫ب) ا گر بتوان فایده صلوات را در فرستنده آن منحصر دانست‪ ،‬درباره اذکار دیگری مانند «و‬ ‫تقبل شفاعته و ارفت درجته»؛ که گفتن آن مستحب است (ر‪.‬ک‪ :‬شیخ طوسی‪ :1407،‬ج‪ ،2‬ص‪91‬‬ ‫و خمینی و سایر مراجت‪ :1381 ،‬ج‪ ،1‬ص‪)598‬؛ چه باید گفت؟ عالمه طباطبایی دعاى مزبور و‬ ‫همچنین صلوات را «سؤال عطیه» میداند که از جانب خدا حتمی است و در حقیقت اظهار‬ ‫‪42‬‬ ‫رضاى تعلق قلب است‪ ،‬به عنایتی که خدا در حق رسول و حبیب خود فرمود (طباطبایی‪:1388 ،‬‬ ‫ج‪ ،2‬ص‪)180‬؛ در عین حال‪ ،‬در جای دیگر لفظ «ارفت درجته» در تشهد را صریح در نقص و دعای‬ ‫کمال ارزیابی می کند و بر این باور است که خدای متعال آخرین درجه کمال امکانی را به رسول‬ ‫ا کرم؟لص؟ داده است؛ اما از آنجا که قدرتش محدود نیست و ا گر بخواهد میتواند آنچه را داده‬ ‫است‪ ،‬پس بگیرد (مائده‪)17 :‬؛ این دعا برای ادامه فیض است‪ .‬طلب افاضه امر محتوم جا دارد و‬ ‫دعا صریح در نقص است؛ ولی نقص در مورد بحث ما همان فقر و حاجت ذاتی امکانی است‪ ،‬نه‬ ‫نقص بالفعل (طباطبایی‪ :1388 ،‬ج‪ ،1‬ص‪.)150‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬میتوان صلوات مؤمنان را به گسترش و وسعتبخشی به مقام اثبات ایشان‬ ‫ناظر دانست که این خود نوعی ارتقای درجه است‪ .‬به عنوان نمونه‪ ،‬به پیامبر؟لص؟ مقام واالی‬ ‫شفاعت هدیه شده است؛ اما شاید با صلوات‪ ،‬افراد بیشتری تحت شمول شفاعتشان قرار گرفته‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫به لحاظ مقام ثبوت نیز میتوان بر این نکته تأ کید کرد که آنان به مقاماتی رسیدهاند که‬ ‫«الیقاس به احد»؛ اما در این مراتب‪ ،‬لحظه به لحظه در حال سیر و حرکت تکاملی هستند و الی‬ ‫االبد که بروند‪ ،‬این راه پایان ندارد؛ همان گونه که خود پیامبر؟لص؟ میفرمود‪« :‬خدایا! علم مرا‬ ‫بیشتر کن» (طه‪ .)114 :‬روایات متعددی نیز مؤید این نکته هستند (کلینی‪ :1407 ،‬ج‪،1‬‬ ‫ص‪ .)255 -253‬از اینرو اشکالی وجود نخواهد داشت‪ ،‬ا گر بگوییم این صلواتها و رحمتها‪،‬‬ ‫موجب تکامل و باال رفتن مقام این بزرگواران خواهد شد (صدوق‪ :1413 ،‬ج‪ ،1‬ص‪.)432‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬انکار وجه مقدمی قیاس شونده (دعای سالمتی) و قیاس شده (صلوات و دعای‬ ‫عام)؛ فاقد استحکام الزم است‪.‬‬ ‫معقولیت دعا برای سالمتی‪ ،‬فر ع بر امکان است‪ ،‬نه محال وقوعی دانستن برخی یا همه‬ ‫بیماریها‪ .‬این دعا میتواند برای جلوگیری از ابتالی آن حضرت به بیماری باشد (دفت)؛ همان‬ ‫گونه که میتواند سببی برای شفای امام پس از ابتال به بیماری باشد (رفت)‪ .‬از اینرو‪ ،‬با چنین‬ ‫دعایی میتوان امکان ابتالی امام عصر؟جع؟ را ثابت کرد؛ اما این توان را ندارد که وقوع آن را‬ ‫یقینی برای ما گزارش کند؛ یعنی چنین دعایی به تنهایی دلیلی بر وقوع بیماری نیست‪ .‬آنچه بر‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫‪ .3-2‬عاملیت دعا‪ ،‬فر ع امکان بیماری‬ ‫‪43‬‬ ‫اساس نظام اسباب و مسببات ثابت میشود‪ ،‬امکان وقوعی آن است‪ ،‬نه وقوع حتمی آن‪ .‬در هر‬ ‫حال‪ ،‬در کار جهان عوامل مادی و معنوی بسیاری دخیل هستند‪ .‬آنچه یقینی است‪ ،‬این که‬ ‫ّ‬ ‫خداوند اراده کرده است‪ ،‬بر اساس همین نظام علی و معلولی‪ ،‬امام زمان؟جع؟ را حفظ کند‪ ،‬و‬ ‫بیش از این را نمیتوانیم بر اساس دلیل عقلی پاسخ گوییم‪.‬‬ ‫بله‪ ،‬ا گر روایت معتبری داشته باشیم که امام عصر؟جع؟ مریض شدند یا در جسم خود‬ ‫ّ‬ ‫مریضیهایی دارند‪ ،‬بحث دیگری است؛ اما این مقدار مسلم است که در صورت وقوع بیماری‪،‬‬ ‫این بیماریها به گونهای نخواهند بود که حیات ایشان را با آسیب مواجه و غرض اصلی از وجود‬ ‫و حضور ایشان را نقض کند‪.‬‬ ‫ا گر گفته شود «علی البدل»‪ 1‬کسانی هستند که دعا می کنند و همین موجب میشود که‬ ‫حضرتش بیمار نشوند؛ خواهیم گفت‪ ،‬هرچند دعا برای عدم ابتالی امام به بیماری‪ ،‬عامل‬ ‫معنوی است؛ استجابت آن با خداست و در گرو مصالحی است که خود از آن باخبر است؛ زیرا‬ ‫همان گونه که بیان شد‪ ،‬در برخی موارد اساسا بیماری بدن را مقاوم می کند و به مصلحت بدن و‬ ‫شخص است‪.‬‬ ‫البته شکی نیست که رضایت قلبی به استمرار سالمتی‪ ،‬باعث ارتقای درجه دعاکننده خواهد‬ ‫شد؛ ّاما روشن است که این مطلب با سخن ما تنافی ندارد‪ .‬پس وجهی مالحظه نمیشود که‬ ‫قاطعانه گفته شود امام زمان؟جع؟ مریض نمیشوند‪.‬‬ ‫در هرحال‪ ،‬آنچه قطعی است‪ ،‬اصل بقاى وجود آن حضرت است‪ ،‬نه حتی آرامش و راحتی آن‬ ‫وجود عزیز و لذا از این لحاظ هم دعا مؤثر است و با اراده ازلی خدا منافاتی ندارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬ممکن‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫است خود امام نیز که جزئی از همین عالم است هستند‪ ،‬به بیماری مبتال گردند و از ما خواسته‬ ‫شود که برای سالمتی آن حضرت دعا کنیم‪ .‬این عبارت ظهوری ندارد که دعا برای شفای آن‬ ‫حضرت است‪ ،‬بلکه گفته شد ممکن است برای سالمتی امام باشد و این با هر دو میسازد؛ زیرا‬ ‫وقوع ابتال امکان دارد و میتواند برای دفت باشد‪ .‬ضمانت خدا برای حفظ آن امام هم با وقوع‬ ‫مریضی منافاتی ندارد‪.‬‬ ‫__________________________________‬ ‫‪ .1‬یعنی اگر کسی دعا نکند‪ ،‬دیگری به جای او دعا می کند‪.‬‬ ‫‪44‬‬ ‫البته عدم ابتالی امام به این گونه بیماریها نیز بر اساس اسبابی محقق میشود و آنچه نقطه‬ ‫کانونی و مرکز ثقل سخن ما است‪ ،‬این که دعای مؤمنان به صورت علیالبدل از اسباب حفظ امام‬ ‫است؛ حتی کسی که ابتالی امام به همه بیماریها را محال وقوعی میداند‪ ،‬باید آن را بر اساس‬ ‫اسبابی بداند که میتوان دعا را از اسباب آن دانست‪ .‬پس معقولیت دعا برای سالمتی‪ ،‬فر ع بر‬ ‫امکان است‪ ،‬نه محال وقوعی دانستن برخی یا همه بیماریها‪.‬‬ ‫تحلیل این مسئله‪ ،‬همانند تحلیلی است که درباره حفظ دین‪ ،‬قرآن و حمایت از مؤمنان ارائه‬ ‫ََ ْ ََْ‬ ‫َْ ً َ ُ‬ ‫واَبهاَ‬ ‫ناَبهاَقوماَليس ِ‬ ‫میشود‪ .‬خداوند وعده فرموده که دینش را حفظ کند و گفته است‪< :‬فقدَوكل ِ‬ ‫رین> (انعام‪ .)89 :‬معنای این سخن آن است که ا گر عدهای نسبت به دین کافر شوند‪،‬‬ ‫کاف َ‬ ‫ِب ِ‬ ‫آیین حق زمین نمیماند؛ زیرا کسان دیگرى نگاهبان آن خواهند شد که نسبت به آن‪ ،‬کافر‬ ‫نیستند؛ ولی این افتخار ماست که ما از آن ع ّده باشیم‪ .‬در این زمینه در جایی دیگر میفرماید‪« :‬و‬ ‫ا گر شما روی بگردانید‪ ،‬خدا قومی غیر شما که مانند شما نیستند‪ ،‬به جای شما پدید میآورد»‬ ‫(محمد‪ .)38 :‬این مسئله به معنای آن نیست که حفظ دین به سببی نیاز ندارد‪ ،‬یا اساسا آسیب‬ ‫زدن به دین ممکن نیست؛ یا دین از دست گروه معاند و جاهل آسیب ندیده و نخواهد دید‪.‬‬ ‫خداوند با اسبابی که همیشه وجود دارند‪ ،‬دین خود را حفظ می کند‪ .‬آنچه وظیفه ما است؛ این‬ ‫که تالش کنیم خود را در زمره افرادی قرار دهیم که از اسباب حفظ دین به شمار میآیند؛ نه‬ ‫این که ا گر ما یاری گر دین نبودیم‪ ،‬دین از بین میرود و حیات و ممات دین به یاری وابسته‬ ‫است؛ زیرا هستند افرادی که از دین حمایت کنند‪.‬‬ ‫همچنین وعده حفظ قرآن (حجر‪ )9 :‬و حمایت از مؤمنان (حج‪)38 :‬؛ به معنای این نیست که‬ ‫هیچ گونه مسئولیتی ندارند‪ .‬خداوند حفظ قرآن و دفاع از مؤمنان را با اسبابی تحقق میبخشد که‬ ‫یکی از آنها تالش و مجاهدت علمی و عملی مؤمنان است و دیگری دعا‪ .‬از اینرو عنوان شد که‬ ‫تحقق وعده االهی نسبت به حفظ امام زمان؟جع؟ نیز با اسبابی است و از اسباب معنوی آن‪،‬‬ ‫دعا برای سالمتی آن حضرت میباشد؛ به این معنا که علی البدل‪ ،‬کسانی هستند که دعا‬ ‫می کنند و لذا همیشه این سبب وجود دارد‪.‬‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫اساسا قرآن و مؤمنان هیچ گونه آسیبی نخواهند دید؛ یا دیگران برای حفظ قرآن یا دفاع از مؤمنان‬ ‫‪45‬‬ ‫‪ .3-3‬حفظ امام با اعجاز و اسباب غیبی‬ ‫ممکن است گفته شود زندگی حضرتش را نباید با زندگی امامان دیگر مقایسه کرد؛ زیرا حفظ‬ ‫امام با اعجاز و اسباب غیبی است و از این لحاظ ورود به این بحثها بدون وجه است‪ .‬در پاسخ‬ ‫به این مطلب باید گفت که اعجاز نیز بر اساس استخدام نظام اسباب و مسببات است و جریان‬ ‫آن‪ ،‬به معنای نفی علل معنوی ‪ -‬که دعا یکی از آن اسباب است‪ -‬و حتی علل طبیعی نیست‪.‬‬ ‫امروزه با پیشرفتهای علمی‪ ،‬جای هیچ گونه شگفتی نیست که کسی ادعا کند حضرت‬ ‫حجت؟جع؟ با دانش خدادادی و با استفاده از روشهای طبیعی و علمی میتواند مدتی طوالنی‬ ‫در دنیا بماند و آثار فرسودگی و پیری در او پدیدار نگردد‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬در این موضوع باید به دو اصل توجه ویژه داشت‪ :‬اول این که اسباب مؤثر بر عالم‪ ،‬در‬ ‫مواردی که ما آنها را میشناسیم‪ ،‬منحصر نیستند‪ ،‬بلکه این خدای متعال است که سببساز‬ ‫است و میتواند با استفاده از اسباب غیبی بر این عالم تأثیر کند؛ اسبابی که آ گاهی ما از آنها و‬ ‫چگونگی تأثیرشان اندک است‪ .‬دوم این که این عوامل بر قوانین طبیعی که ما میشناسیم‪،‬‬ ‫حکومت و بر خالف جریان عادی در عالم تصرف می کنند؛ نه این که قانون اسباب و مسببات را‬ ‫نقض کرده باشند‪.‬‬ ‫نتیجه گیری‬ ‫در پژوهش پیشرو‪ ،‬در مورد این نکته که دعا برای سالمتی حضرت ولیعصر؟جع؟ صرفا‬ ‫جنبه «ذی المقدمی» دارد‪ ،‬یا عالوه بر آن‪« ،‬مقدمهای» برای استجابت حاجات دعاکننده‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫(سالمتی آنحضرت) و برای حضرتش مفید است و نیز امکان وقوع و موانت وقوع برخی از‬ ‫بیماریها برای حضرت ولیعصر؟جع؟؛ مورد بحث قرار گرفت و در نهایت وجه دعا برای‬ ‫سالمتی ایشان تبیین شد‪.‬‬ ‫در محور اول‪ ،‬این نتیجه مالحظه شد که امکان بیماری‪ ،‬مقتضای قانون اسباب و مسببات و‬ ‫همچنین مصالحی مانند ارتقای درجه و حفظ بدن است‪.‬‬ ‫بحث در محور دوم به سه نکته منتج شد‪:‬‬ ‫‪ .1‬امام عصر؟جع؟ نیز مانند پیامبر؟لص؟ و امامان دیگر؟مهع؟‪ ،‬از ویژگیهایی مانند علم لدنی و‬ ‫‪46‬‬ ‫عصمت برخوردارند و آن گونه که وجود این ویژگیها در خاتم االنبیا و سایر امامان‪ ،‬مانت ابتالی‬ ‫آنان به بیماری نبوده است؛ در خاتم االوصیا نیز این ویژگی مانت ابتالی آن بزرگوار به بیماری‬ ‫نخواهد بود؛ با این توضیح که‪:‬‬ ‫الم) برخورداری معصومان؟مهع؟ از علم غیب و اشراف علمی آنان به امور پزشکی (مسائل‬ ‫پیشگیری و درمانی) و حتی برخورداری آنان به علم فعلی؛ مانت ابتالی آنان به بیماری نبوده‬ ‫است‪ .‬راز این مسئله را باید در تفکیک بین «علم مکفوف» و «علم مبذول» و «علم استقاللی» و‬ ‫«علم غیراستقاللی» و همچنین مصلحتی که ممکن است بر بیماری مرتب شود؛ جستوجو کرد‪.‬‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ب) عصمت امامان از اوصاف منفره خلقی و خلقی‪ ،‬ابتالی آنان به بیماریهای منفره را محال‬ ‫وقوعی می کند‪ .‬مانعیت این اصل در سایر ائمه؟مهع؟ روشن است؛ اما درباره امامی که از نظرها‬ ‫غایب است‪ ،‬یقینا با اصل ابتالی آن امام به بیماری مسری‪ ،‬در صورتی که مصلحتی در آن باشد و‬ ‫امام به راحتی پس از آن درمانش کند؛ منافات ندارد‪.‬‬ ‫‪ .2‬مقتضای اصل وعده االهی بر حفظ امام زمان؟جع؟ نیز نفی مطلق نیست و فقط وقوع‬ ‫بیماری مهلک را نفی می کند‪ .‬البته با توجه به این نکات که اوال‪ ،‬آنچه نزد ما و بر اساس دانش‬ ‫پزشکی بیماری مهلک است‪ ،‬ممکن است نزد آن حضرت ‪ -‬با توجه به برخورداری حضرت از علم‬ ‫االهی و اشراف به عوامل بیماری و اسباب معنوی و مادی درمان ‪ -‬بیماری مهلک نباشد؛ ثانیا‪،‬‬ ‫آنچه نزد ما از بیماریهای مهلک شناخته میشود‪ ،‬این گونه نیست که برای همه بدنها مهلک‬ ‫باشد؛ ثالثا‪ ،‬حفظ امام از این گونه بیماریها‪ ،‬به معنای نفی اسباب مادی و معنوی برای حفظ‬ ‫نیست‪ .‬آری‪ ،‬با توجه به سه مؤلفه مذکور‪ ،‬خداوند به واسطه اسبابی که از جمله آنها دعا است؛‬ ‫‪ .3‬شکی نیست که اسباب معنوی‪ ،‬مانند نفس قدسی امام و اولیای االهی‪ ،‬حائر حسینی و دعا‬ ‫میتوانند تأثیرگذار باشند و وقوع بیماری یا بیماری خاصی را محال کنند؛ اما تأثیر این عوامل‪،‬‬ ‫دایر مدار مصلحت است که آ گاهی ما از آن اندک؛ ولی این مقدار مشخص است که این عوامل‪،‬‬ ‫مانعی برای تحقق بیماریهای خطرآفرین برای جان آن حضرت خواهند بود و وقوع آنها را‬ ‫محال می کنند‪.‬‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫امام را حفظ می کند‪.‬‬ ‫در محور سوم‪ ،‬یعنی دعا برای سالمتی‪ ،‬نتایج زیر مالحظه میشوند‪:‬‬ ‫‪47‬‬ ‫‪ .1‬دعا برای سالمتی امام زمان؟جع؟ کارکردهای مختلفی دارد؛ هم برای دعاکننده مفید است‬ ‫و هم برای دعاشونده‪.‬‬ ‫‪ .2‬وعده حفظ آنحضرت از سوی خدا‪ ،‬به معنای نفی کارکرد مقدمی دعا نیست‪ .‬خداوند با‬ ‫اسبابی وعده خود را به سرانجام میرساند و دعای علی البدل‪ ،‬یکی از آن اسباب میباشد‪.‬‬ ‫‪ .3‬بین مانعیت و محال وقوعی تفاوتی است؛ زیرا واقت نشدن بیماری به معنای محال وقوعی‬ ‫آن نیست‪ ،‬بلکه میتواند بدان رو باشد که فعال در ابتالی به بیماری مصلحتی نباشد‪ ،‬مقتضای‬ ‫اصول سابق‪ ،‬چه این باشد یا آن‪ ،‬مشکلی را ایجاد نمی کند‪:‬‬ ‫الم) محال وقوعی دانستن ابتالی امام به برخی از بیمارها‪ ،‬مانند بیماری مهلک و یا منفر‪ ،‬بر‬ ‫اساس اسبابی است که دعا‪ ،‬از جمله آنهاست‪.‬‬ ‫ب) مانعیت نیز باید بر اساس استخدام اسباب طبیعی و معنوی باشد که باز دعا میتواند‬ ‫نقشآفرین باشد‪.‬‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫‪48‬‬ ‫منابع‬ ‫قرآن کریم‪.‬‬ ‫‪ .1‬ابنابیالدنیا‪ ،‬عبداهلل بن محمد (‪1411‬ق)‪ .‬مقتل االمام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب؟ع؟‪ ،‬محقق‪:‬‬ ‫محمدباقر محمودی‪ ،‬تهران‪ ،‬مؤسسة الطبع و النشر‪.‬‬ ‫‪ .2‬ابن اشعث‪ ،‬محمد بن محمد (بیتا)‪ .‬الجعفریات (األشعثیات)‪ ،‬تهران‪ ،‬مکتبة النینوى الحدیثة‪.‬‬ ‫‪ .3‬ابنسعد‪ ،‬محمد (‪1410‬ق)‪ .‬الطبقات الکبرى‪ ،‬محقق‪ :‬محمد عبدالقادر عطا‪ ،‬بیروت‪ ،‬دار الکتب‬ ‫العلمیة‪.‬‬ ‫‪ .4‬ابنشهر آشوب‪ ،‬محمد بن علی (‪1379‬ق)‪ .‬مناقب آل أبی طالب؟ع؟‪ ،‬قم‪ ،‬عالمه‪.‬‬ ‫‪ .5‬اربلی‪ ،‬علی بن عیسی (‪ .)1381‬کشف الغمة فی معرفة األ ئمة‪ ،‬محقق‪ :‬سیدهاشم رسولی محالتی‪،‬‬ ‫تبریز‪ ،‬بنی هاشمی‪.‬‬ ‫‪ .6‬األصفهانی‪ ،‬میرزا محمد تقی (‪1407‬ق)‪ .‬وظیفة األنام فی زمن غیبة اإلمام‪ ،‬نجف‪ ،‬مؤسسة االمام‬ ‫المهدی؟جع؟‪.‬‬ ‫‪ .7‬ترخان‪ ،‬قاسم (‪ .)1397‬آفاق عصمت‪ ،‬قم‪ ،‬خانه خرد‪.‬‬ ‫‪ .)1388( ____________ .8‬نگرش عرفانی‪ ،‬فلسفی و کالمی به شخصیت و قیام امام حسین؟ع؟‪ ،‬قم‪،‬‬ ‫چلچراغ‪.‬‬ ‫‪( ____________ .9‬بهار و تابستان‪« .)1394‬درنگی در نگاه مجتهد شبستری به مسئله عصمت پیامبر‬ ‫اکرم؟لص؟»‪ ،‬کتاب نقد‪ ،‬ش‪ 74‬و ‪ ،75‬ص‪.224-187‬‬ ‫‪ .10‬جبرئیلی‪ ،‬محمد صفر (بهار‪« .)1385‬اندیشه امامت در گذر تاریخ»‪ ،‬کتاب نقد‪ ،‬ش ‪ ،38‬ص‪-175‬‬ ‫‪.194‬‬ ‫‪ .12‬حسنزاده آملی‪ ،‬حسن (‪ .)1365‬هزار و یک نکته‪ ،‬تهران‪ ،‬رجا‪.‬‬ ‫‪ .13‬حسینی تهرانی‪ ،‬سید محمدحسین (‪1425‬ق)‪ .‬امام شناسی‪ ،‬مشهدمقدس‪ ،‬عالمه طباطبایی‪.‬‬ ‫‪ .14‬الحموى‪ ،‬شهاب الدین ابو عبد اهلل (‪1995‬م)‪ .‬معجم البلدان‪ ،‬بیروت‪ ،‬دار صادر‪.‬‬ ‫‪ .15‬حمیدیه‪ ،‬بهزاد (‪ .)1385/5/21‬نقد امامت پژوهی دکتر محسن کدیور‪ ،‬ر وزنامه رسالت‪.‬‬ ‫‪ .16‬خمینی‪ ،‬روح اهلل و سایر مراجع (‪ .)1381‬رساله توضیح المسایل (مراجع)‪ ،‬قم‪ ،‬دفتر انتشارات اسالمی‪.‬‬ ‫‪ .17‬راوندى‪ ،‬قطب الدین سعید بن هبة اهلل (‪1407‬ق)‪ .‬الدعوات‪/‬سلوة الحزین‪ ،‬قم‪ ،‬انتشارات مدرسه‬ ‫اماممهدی؟جع؟‪.‬‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫‪ .11‬جوادی آملی‪ ،‬عبداهلل (‪ .)1387‬توصیهها‪ ،‬پرسشها و پاسخها‪ ،‬قم‪ ،‬معارف‪.‬‬ ‫‪49‬‬ ‫‪ .18‬ربانی گلپایگانی‪ ،‬علی (تابستان‪ .)1388‬نقش فاعلی امام در نظام آفرینش‪ ،‬فصلنامه انتظار موعود‪،‬‬ ‫ش‪ ،29‬ص‪.30-7‬‬ ‫‪ .19‬رضایی‪ ،‬محمد جواد (مهر‪ .)1385‬کژخوانی تاریخ تشیع‪ ،‬مجله مدرسه‪ ،‬ش‪ ،4‬ص‪.57-49‬‬ ‫راط‪.‬‫‬ ‫‪ .20‬سروش‪ ،‬عبدالکریم (‪ .)1385‬بسط تجربه نبوی‪ ،‬تهران‪ ،‬موسسه فرهنگی ص ‫‬ ‫‪ .21‬شریف‪ ،‬سیدمرتضی (‪1410‬ق)‪ .‬الشافی فی اإلمامة‪ ،‬محقق‪ :‬سید عبد الزهراء حسینی‪ ،‬تهران‪ ،‬مؤسسة‬ ‫الصادق؟ع؟‪.‬‬ ‫‪ .22‬شوشتری‪ ،‬قاضی نور اهلل (‪1409‬ق)‪ .‬إحقاق الحق و إزهاق الباطل‪ ،‬قم‪ ،‬مکتبة آیة اهلل المرعشی النجفی‪.‬‬ ‫‪ .23‬صدرالمتألهین‪ ،‬محمد بن ابراهیم (‪1981‬م)‪ .‬الحکمة المتعالیة فی االسفار العقلیة االربعة‪ ،‬با حاشیه‬ ‫عالمه طباطبایی‪ ،‬بیروت‪ ،‬دار إحیاء التراث العربی‪.‬‬ ‫‪ .24‬صدوق‪ ،‬محمد بن علی (‪ .)1362‬الخصال؛ محقق‪ :‬علیاکبر غفارى‪ ،‬قم‪ ،‬جامعه مدرسین‪.‬‬ ‫‪1406( ______________________ .25‬ق)‪ .‬ثواب األعمال و عقاب األعمال‪ ،‬قم‪ ،‬دار الشریف الرضی للنشر‪.‬‬ ‫‪ .)1378( ______________________ .26‬عیون أخبار الرضا؟ع؟‪ ،‬مصحح‪ :‬مهدى الجوردى‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر جهان‪.‬‬ ‫‪ .)1395( _____________________ .27‬کمال الدین و تمام النعمة‪ ،‬محقق‪ :‬علیاکبر غفارى‪ ،‬تهران‪ ،‬اسالمیه‪.‬‬ ‫‪ .)1413( ____________________ .28‬من الیحضره الفقیه‪ ،‬محقق‪ :‬علیاکبر غفاری‪ ،‬قم‪ ،‬دفتر انتشارات‬ ‫اسالمی‪.‬‬ ‫‪ .29‬صفار‪ ،‬محمد بن حسن (‪1404‬ق)‪ .‬بصائر الدرجات فی فضائل آل ّ‬ ‫محمد؟لص؟‪ ،‬محقق‪ :‬محسن بن‬ ‫عباسعلی کوچه باغی‪ ،‬قم‪ ،‬مکتبة آیة اهلل المرعشی النجفی‪.‬‬ ‫‪ .30‬طباطبایی‪ ،‬سیدمحمد حسین (‪1417‬ق)‪ .‬المیزان فی تفسیر القرآن‪ ،‬قم‪ ،‬دفتر انتشارات اسالمی‪.‬‬ ‫‪ .)1388( ______________________________ .31‬بررسیهاى اسالمی‪( ،‬به کوشش سیدهادى خسروشاهی)‪،‬‬ ‫سال بیستم‪ /‬شماره ‪ /69‬تابستان ‪1399‬‬ ‫قم‪ ،‬بوستان کتاب‪.‬‬ ‫‪ .32‬طبرسی‪ ،‬حسن بن فضل (‪1412‬ق)‪ .‬مکارم األخالق‪ ،‬قم‪ ،‬الشریف الرضی ‪.‬‬ ‫‪ .)1372( _______________________ .33‬مجمع البیان فی تفسیر القرآن‪ ،‬مصحح‪ :‬فضلاهلل یزدى طباطبایی‪/‬‬ ‫هاشم رسولی محالتی‪ ،‬تهران‪ ،‬ناصر خسرو‪.‬‬ ‫‪ .34‬طبرسی‪ ،‬علی بن حسن (‪1385‬ق)‪ .‬مشکاة األنوار فی غرر األخبار‪ ،‬نجف‪ ،‬المکتبة الحیدریة‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫المتعبد‪ ،‬بیروت‪ ،‬مؤسسة فقه الشیعة‪.‬‬ ‫المتهجد و سالح‬ ‫‪ .35‬طوسی‪ ،‬محمد بن حسن (‪1411‬ق)‪ .‬مصباح‬ ‫‪1407( ________________________ .36‬ق)‪ .‬تهذیب األحکام‪ ،‬محقق‪ :‬حسن موسوی خرسان‪ ،‬تهران‪ ،‬دار‬ ‫الکتب اإلسالمیة‪.‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪ .37‬العروسی الحویزى‪ ،‬عبد علی بن جمعة (‪1415‬ق)‪ .‬تفسیر نور الثقلین‪ ،‬محقق‪ :‬سیدهاشم رسولی‬ ‫محالتی‪ ،‬قم‪ ،‬اسماعیلیان‪.‬‬ ‫‪ .38‬قدردان قراملکی‪ ،‬محمدحسن (‪ .)1388‬پاسخ به شبهات کالمی‪ :‬امامت‪ ،‬تهران‪ ،‬پژوهشگاه فرهنگ و‬ ‫اندیشه اسالمی‪.‬‬ ‫‪ .39‬کراجکی‪ ،‬محمد بن علی (‪1410‬ق)‪ .‬کنز الفوائد (رساله «البیان عن جمل اعتقاد أهل اإلیمان»)‪ ،‬محقق‪:‬‬ ‫عبد اهلل نعمة‪ ،‬قم‪ ،‬دارالذخائر‪.‬‬ ‫‪ .40‬کلینی‪ ،‬محمد بن یعقوب (‪1407‬ق)‪ .‬الکافی(ط‪ -‬اإلسالمیة)‪ ،‬محقق‪ :‬علیاکبر غفارى و محمد‬ ‫آخوندى‪ ،‬تهران‪ ،‬دار الکتب اإلسالمیة‪.‬‬ ‫‪ .41‬کدیور‪ .‬محسن (‪« .)1385‬بازخوانی نظریه علمای ابرار‪ ،‬تلقی اولی اسالم شیعی از اصل امامت قرائتی‬ ‫فراموش شده»‪ ،‬مجله مدرسه‪ ،‬ش ‪.3‬‬ ‫‪ .42‬مازندرانی‪ ،‬محمد صالح بن احمد (‪ .)1382‬شرح الکافی‪ -‬األصول و الروضة‪ ،‬محقق‪ :‬ابوالحسن‬ ‫شعرانی‪ ،‬تهران المکتبة اإلسالمیة‪.‬‬ ‫‪ .43‬مجلسی‪ ،‬محمد باقر (‪1403‬ق)‪ .‬بحار األنوار‪ ،‬محقق‪ :‬جمعی از محققان‪ ،‬بیروت‪ ،‬دار إحیاء التراث‬ ‫العربی‪.‬‬ ‫‪1404( _____________________ .44‬ق)‪ .‬مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول‪ ،‬محقق‪ :‬سیدهاشم رسولی‬ ‫محالتی‪ ،‬تهران‪ ،‬دار الکتب اإلسالمیة‪.‬‬ ‫‪ .45‬مدرسی طباطبایی‪ ،‬سیدحسین(‪ .)1373‬مکتب در فرآیند تکامل‪ ،‬مترجم‪ :‬هاشم ایزدپناه‪ ،‬پرینستون‪،‬‬ ‫انتشارات داروین‪.‬‬ ‫‪ .46‬مطهری‪ ،‬مرتضی (‪ .)1384‬مجموعه آثار شهید مطهری‪ ،‬ج‪ ،1‬تهران‪ ،‬انتشارات صدرا‪.‬‬ ‫‪ .48‬مغنیه‪ ،‬محمدجواد (‪1417‬ق)‪ .‬الشیعه فی المیزان‪ ،‬بیروت‪ ،‬دارالجواد‪.‬‬ ‫‪ .49‬مفید‪ ،‬محمدبن نعمان (‪1413‬ق)‪ .‬أوائل المقاالت فی المذاهب و المختارات‪ ،‬قم‪ ،‬المؤتمر العالمی‬ ‫للشیخ المفید‪.‬‬ ‫‪ .50‬نجفی(کاشف الغطاء)‪ ،‬جعفر (‪1422‬ق)‪ .‬کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء‪ ،‬قم‪ ،‬انتشارات‬ ‫دفتر تبلیغات اسالمی‪.‬‬ ‫سالمت امام زمان؟جع؟ و امکانسنجی تأثیر دعا ‪...‬‬ ‫‪ .)1395( _______________ .47‬مجموعه آثار شهید مطهری‪ ،‬ج‪ ،4‬تهران‪ ،‬انتشارات صدرا‪.‬‬ ‫‪51‬‬