«عشق و مرگ با هم آمیخته است.
مرگ، سیه‌روزِ تیره‌بختِ سرگردان را سر و سامان می‌دهد.» -صادق هدایت

طبیعت، تقدیر و مرگ، مضمون اصلی آثار کی‌ دوک را در بر می‌گیرد و هرکدام از کاراکترهای او قهرشان نسبت به جهان را به شیوه خود بروز می‌دهند.
در فیلم «بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار» شخصیت اصلی فیلم با دوری گزیدن از مادیات و غرایز جنسی و پالایش روح خود، پس از پذیرش تقدیر، از دنیا دل کنده و در آخر…

من پدرم، پدر من است، مادر پدر است.

این جمله‌ای است که در پوستر رسمی انگلیسی زبان موبیوس به کار رفته است؛ که با توجه به عنوان فیلم- که اشاره به نوار موبیوس در ریاضی و مفهوم بینهایت دارد- تا حدودی قابل درک است. چرخه‌ای بی‌نهایت از روابط بین اعضای خانواده، کنش و واکنش های بی‌پایان و در نهایت از بین رفتن مرز جداکننده نقش‌ها. ذکر این نکته نیز الزامی‌ست که نقش معشوقه کاراکتر اصلی، برعهده بازیگر مادر خانواده است؛…

جُو یک کابوی واقعی نیست. او یک جوان رعنای خوش قدو قامت است که از تگزاس به نیویورک می‌آید. اسمش جوست، اسم هرکسی می‌تواند جو باشد اما جو با آن کلاه سیاه و چکمه‌های کابویی و شلوار اتوخورده و کُتش، استایل بخصوص و جذابی دارد. چهره زیبا ‌و متناسبِ جو با آن موهای بلوند قرار است توجه هر زن میانسالِ نیویورکی‌ای را به خود جلب کند. ماجرا اما برای جو به همین آسانی پیش نمی‌رود و او با انواع و…

.عشقی به عمق پوستی که داریم

زمان، آسیب شناسی بحران هویت زوجیست که مبدل به ملودرامی رمانتیک و در عین‌حال دلهره‌آور شده است. بیگانگی و تزلزلِ هویت و ایگوی انسان معاصر و روند تکراری شدن جسمش او را مبدل به انتقام‌جویی بالقوه در جامه‌ و قالب فرهنگ کرده است. انتقام از تمام چیزی‌هایی که‌ بوده و نیست و میتوانست باشد.داستان و ایده فیلم ساده است: سه-هی، زنی که پس از دوسال رابطه با جی-وو متوجه میشود که دیگر برای او…